شوهرم به خاطر موهای بدنم ترکم کرد!
شوهرم به خاطر موهای بدنم ترکم کرد: شوهرم مرا ترک کرد زیرا روی بدنم بیش از حد موهای زائد داشتم. این اعتماد به نفسم را از بین برده است. من یک لیزر تمام بدن انجام دادهام، اما از ترس اینکه مبادا مشکلی در من ببیند، خیلی میترسم که اجازه دهم با من صمیمی شود. لطفا کمک کنید!
این مسئله کوچک ممکن است باعث آزار بسیاری از زنان شود که بدون اصلاح صورت و بدن نمی توانند با همسرشان راحت باشند. در ادامه پاسخ یک روان درمانگر و تراپیست را می خوانید که برایتان مفید خواهد بود:
شوهرم به خاطر موهای بدنم ترکم کرد: چه کار کنم؟
شوهرم به خاطر موهای بدنم ترکم کرد: من کاملاً درک می کنم که کل این وضعیت چقدر ممکن است برای شما ناراحت کننده باشد. ارزش خود پایین شما در این زمینه نمی تواند نادیده گرفته شود، با این حال، مهم است که بدانید اقدامات شوهرتان گویای طرز فکر اوست و ربطی به شما یا ظاهر شما ندارد.
در حالی که کلمات و اعمال او ممکن است قطعاً زخمی بر جای گذاشته باشد، مهم است که قبل از وارد شدن به یک رابطه دیگر، احساسات خود را پردازش کنید. مشکل در ظاهر شما نیست، بلکه خاطرات گذشته است که به شما اجازه نمیدهند با وجود سرمایهگذاری زمان و پول برای چیزهایی که احساس میکردید میتوانند «مشکل» را حل کنند، مانند لیزر، در این مورد، پیش بروید. اول از همه، شما با نگرانی خود تنها نیستید.
ناامنی های جنسی بسیاری از افراد را آزار می دهد و رسیدگی به آنها بسیار مهم است. از آنچه به اشتراک گذاشتید، متوجه شدم که نمی توانید خود را بپذیرید و خود را دوست داشته باشید. بیایید واقعی باشیم – ما به عنوان انسان از بسیاری جهات دارای نقص هستیم. معایب ما منحصر به فرد است و ابتدا باید آنها را پذیرفت و سپس ممکن است آنها را تغییر دهیم یا به رخ بکشیم.
آنچه بیش از همه مهم است این است که چگونه یاد بگیریم که این عیوب را شناسایی کنیم و راه هایی برای مبارزه با آنها پیدا کنیم یا به بهترین شکل ممکن در اطراف آنها کار کنیم.
ما به عنوان یک جامعه مدت هاست که در مورد اهمیت زیبایی، پوست بدون مو، رنگ پوست روشن، اندام باریک و آثار شرطی شده ایم. همه چیز نسبت به گذشته بسیار تغییر کرده است و ما یاد گرفته ایم به جای اینکه مدام خود را شرمنده کنیم، خودمان و بدنمان را دوست داشته باشیم و بپذیریم.
هنوز کارهای زیادی برای شکستن انگ اجتماعی پیرامون زیبایی وجود دارد. غم انگیز است که شوهرت نتوانست از چنگ یک طرز فکر منسوخ بیرون بیاید. در حالی که برای مردم کاملاً اشکالی ندارد که ترجیحات خود را داشته باشند و او نیز می توانست آن را ابراز کند، هرچند دلسوزانه، و با هم میتوانستید بدون آسیب رساندن به احترام خود و رابطه، راه حلی پیدا کنید.
با این حال، اینکه شما اکنون جدا هستید، به وضوح می توانم بگویم که برای شما یک نعمت است. این زمان را به کار روی خودتان اختصاص دهید و اعتماد به نفس خود را تقویت کنید به جای اینکه اجازه دهید شخص دیگری ارزش شما را مشخص کند. در آغاز همه چیز، خود را دوست داشته باشید، بدن خود را بپذیرید، اگر می خواهید تغییر کنید اما فقط از فضای عشق و نه به دنبال تأیید اعتبار از شخص دیگری.
فرد مناسب شما را همانگونه که هستید دوست خواهد داشت و هر مردی مانند شوهر شما نیست. در واقع این موضوع فراتر از جنسیت های مختلف است. اخیراً یکی از مشتریان من که یک مرد است با من در میان گذاشت که چگونه دوست دخترش به دلیل موهای بدنش احساس کم عمقی به او می دهد و از صمیمیت دوری می کند.
کاری که فرد با موهای بدن خود انجام می دهد یک تصمیم شخصی است و نه معیاری برای ظاهر یا ارزش. به عنوان یک زن و شوهر، مهم است که آنچه را که دوست داریم یا ترجیح می دهیم به اشتراک بگذاریم، با این حال، عبور از مرزها و ایجاد احساس بد در مورد دیگران برای خود نامناسب است. هر فردی یک انتخاب دارد و چیزی که به نظر او جذاب است ممکن است برای دیگری غیر جذاب باشد.
هیچ چیزی نیست که نتوان از طریق ارتباط دلسوزانه و معتبر حل کرد. با این اوصاف، هر فرد، چه مرد و چه زن، باید صاحب بدن خود باشد و برای بهتر کردن آن (اگر این همان چیزی است که میخواهد) تلاش کند، بدون اینکه قربانی مقایسه، قضاوت اجتماعی، اجبار، ترس یا ناامنی شود. همه اینها منجر به ضربه شدیدی به عزت نفس و اعتماد به نفس می شود و قبل از اینکه شخص متوجه شود، این احساسات کنترل تمام جنبه های زندگی، کار، روابط، سلامت جسمی و رفاه کلی را در دست می گیرند.
آیا به خودتان زمان داده اید تا همه چیز را پردازش کنید و با استفاده از ابزارهایی که اعتماد به نفس شما را افزایش می دهد به جای تأیید مجدد نظرات شوهرتان، بر آسیب غلبه کنید؟ ضروری است که از نتیجه گیری ها و قضاوت هایی که در مورد خود انجام داده اید به دلیل کل این تجربه رها شوید.
اگر خودت را دوست نداشته باشی، چگونه می توان انتظار داشت که دیگران شما را دوست داشته باشند؟ حتی زمانی که یک همدم عالی پیدا کنید، به دلیل ترس و شرطی شدن، مدام او را ناخودآگاه از خود دور خواهید کرد.
بنابراین، برای لذت بردن از یک رابطه سالم، از خودتان شروع کنید. اغلب، مسائل و باورهای حل نشده خودمان از دوران کودکی بر نیاز به جستجوی تأیید یا تحت تأثیر قرار دادن دیگران برای «دریافت عشق» می افزایند.
سعی کنید عمیقاً با خودتان و بدنتان ارتباط برقرار کنید. به خود اجازه دهید آنقدر آسیب پذیر باشید که اجازه دهید کسی شما را همانگونه که هستید ببیند و بپذیرد. بر اساس ترس های خود عمل نکنید و در صورت نیاز، از یک متخصص کمک بگیرید تا قبل از اینکه وارد یک رابطه صمیمی شوید، این ترس ها را پردازش کند. گاهی اوقات بی ثباتی عاطفی خودمان ما را به خود خرابکاری می کشاند.
چیزی که شما از آن رنج می برید می تواند از نظر عاطفی و روانی بسیار چالش برانگیز باشد، و واقعاً جای تعجب نیست که شما این احساس را دارید. هر زمان که احساس کردید تحت فشار افکار خود هستید، احساسات خود را در یک دفترچه یادداشت کنید تا آنها را بهتر پردازش کنید.
رابطه خود را با خود از طریق تمرینهای عشق به خود، قدردانی از خود، برقراری ارتباط با دوستان، تمرین مراقبه و قدردانی و انجام فعالیتهایی که حس خود را بالا میبرد، ایجاد کنید. به جای فرضیات و نتیجه گیری، با شفقت و قدردانی به موقعیت نزدیک شوید.
شاید سخت به نظر برسد اما شدنی است! در نهایت، توصیه میکنم اگر نمیتوانید افکار، احساسات، بارهای گذشته و آسیبهای ناشی از موقعیت را پردازش کنید، به دنبال درمان از یک متخصص باشید. از درخواست کمک ابایی نداشته باشید. امیدوارم کمک کند!