;
سرگرمی

معشوقه های محمود درویش؛ از دختر اسرائیلی تا خواهر نزار قبانی!

معشوقه های محمود درویش: زمانی که «محمود درویش» شاعر و نویسنده‌ی (فلسطینی) عاشق ریتا(اسرائیلی) شد برای او نوشت: «من بر خلاف قبیله و وطن و باورهامون، عاشقت شدم ولی می‌ترسم تو مرا نا امید کنی.» اما بعدها فهمید (ریتا) جاسوس اسرائیل بود، برایش نوشت: «حس می کنم وطنم دوباره اشغال شده، شاید برای تو چیز بی اهمیتی باشد، ولی آن قلب من بود.»

شکست عشقی های محمود درویش1
ریتا در کنار محمد درویش

محمود درویش (زادهٔ ۱۳ مارس ۱۹۴۱ – ۹ اوت ۲۰۰۸) شاعر و نویسنده فلسطینی بود. او بیش از سی دفتر شعر منتشر کرد و شعرهای او که بیشتر به مسئله فلسطین مربوط می‌شد در بین خوانندگان عرب و غیر عرب شهرت و محبوبیت داشت.

برخی از شعرهای او به فارسی ترجمه و منتشر شده‌است. وی مدتی عضو سازمان آزادی‌بخش فلسطین بود و در ۱۹۹۳ در اعتراض به پذیرش پیمان اسلو از این سازمان استعفا داد.

برای باهوشا: پاسخ آزمون شناسایی انسان سالم از بین زامبی ها را پیدا کنید

محمد درویش145

او تاکنون بیست و دو مجموعه شعر منتشر کرده‌است و یدالله گودرزی، محمدرضا شفیعی‌کدکنی، موسی بیدج، علی‌اصغر کرمی، حمزه کوتی و سهند آقایی از مترجمان اشعار محمود درویش در زبان فارسی هستند.

حتمن بخوانید: حکایت همبستر شدن زن صاحب خانه با مهمان از مثنوی

محمود درویش شاعر فلسطینی

🔻محافظه کاری محمود در زندگی عاطفی🔻

محمود نمی‌خواست چیزی از زندگی‌اش به بیرون درز کند، به استثنای اندک دوستان نزدیک و جز اندکی از ماجراجویی‌ها عاطفی با زنان «بسیار» زندگی‌اش. شاید هم به دلیل محافظه‌کاری درخلق و خوی برخاسته از تربیت روستایی یا شرمی که در اعماق وجودش خانه کرده بود( آن طور که دوست گرمابه و گلستانش غانم زریقات توصیف می‌کند) و شاید هم به این میلش برمی‌گشت که روابط صمیمی‌اش پشت حصار پیچیده بمانمد، تا کتمان و ابهام مورد نیاز اسطوره شخصی خود را مهیا سازد

داستان چهار بازرگان مرد و زن باغبان؛ پولی که زن را به دردسر انداخت!

محمود درویش در طول زندگی‌اش مورد توجه زنان بسیاری بود

معشوقه های محمود درویش1

نه تنها به دلیل قدرت بالای شعری و جذابیت آنها بلکه به دلیل تیزهوشی، خوش‌سیمایی و کاریزمای شخصی چشم‌گیر. با این وجود محمود از جمله افرادی نبود که رابطه‌اش با زن‌ها را به نمایش بگذارد و در اشعارش برخلاف بسیاری از شاعران و نوآوران جهان هیچ نامی از آنها نمی‌‌برد.
با اینکه ریتا که محمود در چندین شعر از او نام می‌برد استثنای قاعده بود، و بعد مشخص شد که این اسم حقیقی نیست و الهام بخش شاعر در اوایل جوانی کسی نبود جز دختر یهودی تامار بن عامی که مدتی کوتاهی بین آن دو رابطه عاطفی برقرار شد پیش از آنکه جنگ اکتبر سال 1967 ناگزیرشان ساخت به اردوگاه‌شان برگردند که به شکل پیوسته درحال جنگند.

جالبه: میزان هوش ریاضی خودت رو ارزیابی کنی! | فکر نکن ساده است!

معشوقه های محمود درویش2
ریتا دختر اسرائیلی در کنار محمود درویش

با وجود آنکه برجسته‌ترین شاعر فلسطین دوست نداشت مسائل سیاسی و ملی بزرگ را به رابطه‌اش با زن وارد سازد، این رابطه از بعد عاطفی دوجانبه فراتر رفت تا به بعد نمادین گویای خود در منطقه پیچیده بین اسطوره و تاریخ برسد و با تغییر نقش‌ها به نسخه‌ معاصر دیگری درباره رابطه رنج‌آور و سخت بین شمشون یهودی و دلیله فلسطینی تبدیل می‌شود.

🔻رابطه خاص محمود با رنا قبانی🔻

رنا قبانی
رنا قبانی در کنار محمود درویش

اما نگاهی دقیق به روابط عاطفی درویش باید ما را به این نتیجه برساند که رابطه‌اش با نویسنده و پژوهشگر سوری رنا قبانی، برجسته‌ترین، عمیق‌ترین و نزدیک‌ترین آنها به قلب و عقلش بوده است. اما خود قبانی مجموعه مقاله‌هایی که چند سال پیش در یکی از روزنامه‌های عربی منتشر شد، درباره داستان عجیب دیدارشان و جزئیات جذابش گفت. دوطرف کاملاً اتفاقی با هم دیدار می‌کنند، وقتی که رنا هنوز پشت میز تحصیل در واشنگتن بود.

او به اصرار دوستش تصمیم گرفت در شب شعری که در کوی دانشگاه جورج تاون دعوت شده بود شرکت کند. با وجود علاقه زیاد قبانی به شعر درویش تصمیم گرفت در صندلی‌های ردیف آخرسالن بنشیند چون صندلی‌های جلویی معمولاً مورد علاقه چهره‌های سیاسی، هنری و نویسندگان پیشکسوت است درحالی که دختر جوان که از این فضاهای رسمی به دور بود و یک صندل مخمل پاشنه بلند به پا داشت و به ناخن‌های پایش لاک مشکی می‌زد، گمشده مناسب خود را در ردیف آخر می‌یافت.

محمد درویش

از ذهن دختر سفیر فرهیخته صباح قبانی برادر شاعر نزار نمی‌گذشت که متفکرسیاسی مانند لوئیس مقصود وقتی دستش را کشید و به ردیف اول سالن برد و به درویش معرفی کرد، زندگی‌اش را به سمت سرنوشتی دیگر و سمت و سویی متفاوت می‌برد.

«با من ازدواج می‌کنی؟»، شاعر سی ساله به دختر دمشقی یاسمینی نوزده ساله گفت و به تفاوت سن و شرایط اجتماعی از یک طرف و ترس بیمارگونه‌اش از نهاد خانواده ازسوی دیگر توجهی نکرد. همان قدر که پرسش برای رنا شگفت‌انگیز بود، پاسخ موافقت بی‌مقدمه برای محمود هم بود که در اعماق وجود خود دوست داشت دختر زیباروی جوان منبع الهام شاعری او بشود.

جالبه: میتونی بیگانه فضایی را در داخل هواپیما در 7 ثانیه شناسایی کنید؟

🔻ازدواج عجولانه و طلاق!🔻

57561-محمود-درويش-ورنا-قبانى

و پیش از آنکه به دو طرف فرصت داده شود به عقل خود مراجعه کنند حوادث با سرعت بسیار جریان یافتند؛ از گذراندن روند قانونی ازدواج تا ایستگاه پاریس و رسیدن به خانه واقع در طبقه هشتم یکی از ساختمان‌های بیروت که باید کیف سنگینش را می‌کشید و به دلیل قطع برق با پای پیاده می‌رفت.
در سایه قطع آب و برق و نبود وسایل گرمایشی و تبدیل پایتخت لبنان به شهر اشباح، بخش رمانتیک رابطه جای خود را به احساساتی دیگر داد که پیچده‌تر و کمتر صورتی بودند.
بعد از دوسال رابطه آن ها به جدایی نهایی و آشکار منتهی شد.
رنا چندین بار و در چندین مناسبت می‌گوید، شرایط زندگی شهری و خانوادگی او که توانایی مادی و کسب متنوع فرهنگی و معرفتی و آزادی نسبی از سنت‌ها را به او می‌بخشید، کاملاً با تربیت فقیرانه و پیچیده‌ درویش تفاوت داشت که به او اجازه می‌داد با انواع زندگی‌ها و سخت‌ترین آنها کنار بیاید. با اینکه با عطش محمود در مطالعه و کسب دانایی با ولع خاص نسبت به رمان، شعر، پژوهش‌های تاریخی و دینی و فکری همپایه بود، پنهان نمی‌کند که قادر به کنار آمدن با واقعیت جدید آکنده از نگرانی و ترس و سطح پایین مادی نبود که درآن حدود خصوصی و امنیت و آرامش روانی کم رنگ می‌شوند.

پیشنهادی: آزمون دروغ سنج؛ آیا زن در حال خیانت کردن است؟

عامل دیگری که در سست شدن رابطه سهیم بود و اجازه نداد ادامه یابد به احتمال زیاد در اقبال رنای کم سن و سال به ازدواج تجسم می‌یابد؛ او پیش از پختگی و داشتن تجربه کافی زندگی برای ورود به این ماجراجویی و رساندن آن به پایان خوش ازدواج کرد. کسی که زندگی بعدی قبانی را دنبال کند بدون شک می‌بیند چقدر پختگی و تجربه زندگی دارد که در ابتدای جوانی نداشت.

اما درویش نیز به اندازه کافی تلاش نکرد تا وضعیت سخت همسرش را درک کند بلکه او نیز گرفتار ترس‌هایی از نوع دیگر بود؛ به بساط آزادی مربوط می‌شد که وظایف سخت و سنگین نهاد خانواده از زیر پایش می‌کشید. یکی از دوستان نزدیکش از او نقل می‌کند، وقتی زنش شروع کرد لباس‌هایش را در کمدش آویزان کردن ناگهان متوجه شد هوای پیرامونش تغییرکرد و فضای مخصوصش برای انجام آداب کوچک روزانه محدود شد. چیزی نیافت تا از ترس ناشناخته بگوید جز اینکه به عقب بکشد و غرق در هقهق پنهان بشود.

«رابطه‌ام با محمود آتشفشانی و طوفانی بود»🔻

محمود درویش و همسرش رنا قبانی

رنا در یکی از مصاحبه‌های تلویزیونی‌اش می‌گوید. اما او اعتراف می‌کند، جنبه‌های مثبت این رابطه که در لذت فراوان تجسم می‌یافت سفرهای بسیاری با شوهرشاعرش برایش مهیا ساخت و محمود در عمیق شدن بینش سیاسی و مبارزه‌ای او نقش داشت. درعین حال به سهم خود در رسیدن رابطه به بن‌بست اعتراف می‌کند و می‌گوید« نویسنده انسانی بیمار و دچار اضطراب است و این همان حالتی است که من داشتم.

کسی را انتخاب کردم چون شبیه من بود چون برای نمونه نمی‌توانستم با یک صراف ازدواج کنم». قبانی یادآوری می‌کند محمود در آن دوره بیش از یک متن شعری برایش گفته از جمله «قصیدة الرمل/سرود شن». در عین حال به خوش بر و رویی بسیار و بخشندگی استثنایی شوهرش اعتراف می‌کند و اینکه عادت داشت به طور روزانه گل‌ها و هدایایش را دریافت کند.

محمود درویش شاعر

اما همه اینها مانع از این نمی‌شود که بگوید، درویش در درون جز به شعرش به هیچ کس و هیچ چیز اخلاص نداشت و اینکه« ساخته نشده تا پدر و همسر و صاحب خانواده باشد. او شاعری عالی اما همسری شکست خورده است».

شاید برایتان جالب باشد

شناسایی پلنگ برفی فقط کار کسانی است که دید خلبانی دارند!

حکایت ضد زن بودن ملانصرالدین؛ کار از محکم کاری عیب نمی کند!

زنان و مردان دو قرن پیش در نامه های عاشقانه چه می نوشتند؟

حکایت ملانصرالدین و زن کاملی که به دردش نمی خورد!

حکایت دسته گل به آب داده؛ برادران خوش قدم و بد قدم!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دو × 4 =

دکمه بازگشت به بالا