ادبیات داستانی
-
سرگرمی
داستان مهمان سمج که باعث کتک خوردن زن صاحبخانه شد!
داستان مهمان سمج: زن گریه کنان به مهمان پناه برد و گفت ای برادر تو که چند هفته است منزل…
بیشتر بخوانید » -
سرگرمی
داستان ملانصرالدین و بستن زنش به درخت!
داستان ملا و بستن زنش به درخت: هر زمانی که ملا برای کار کردن، به بیرون می رفت زنش هم…
بیشتر بخوانید » -
سرگرمی
داستان ملا و کفش مجانی؛ وقتی مرغ همسایه غازه!
داستان ملا و کفش مجانی: کفش ها را امتحان کرد، اما هیچ کدام را نپسندید هر کدام را که می…
بیشتر بخوانید » -
سرگرمی
داستان حکیم و دختری که کسی دست به باسنش نمی زد!
داستان حکیم و باسن دختر: دختر هر روز ضعیف تر میشود تا اینکه یک حکیم باهوش و حاذق میگوید: «به…
بیشتر بخوانید » -
سرگرمی
داستان ضرب المثل روزی که ماست تهرانی ها کیسه شد!
داستان ضرب المثل ماست: حاکم تهران، با لباس مبدل به یکی از دکانهای ماستفروشی رفت و ماست خواست. فروشنده: «چه…
بیشتر بخوانید » -
سرگرمی
داستان ملا و ثروت باد آورده؛ با هر کسی شوخی نکن!
وقتی نگاهش به کیسه ای که زیر پایش بود افتاد، ناگهان بر جا خشکید و پاهایش لرزه گرفتند. لب هایش…
بیشتر بخوانید » -
سرگرمی
داستان دانایی بهلول و حال گیری سفیر عثمانی!
داستان دانایی بهلول: بهلول روبروی سفیر عثمانی در آن سوی سفره نشسته بود. پلو آوردند در سینیهای بزرگ، و بر…
بیشتر بخوانید » -
سرگرمی
داستان دختر زیبا و خواستگار پیر که ماجرایی جالب دارد!
دختر زیبا و خواستگار پیر: روزگاری یک کشاورز در روستایی زندگی می کرد که باید پول زیادی را که از…
بیشتر بخوانید » -
سرگرمی
داستان آباد شدن و خراب شدن عالم با سبیل شاه عباس!
داستان سبیل شاه عباس: شبی حین عبور از بازارچشمش به چند نفر افتاد که در پیچ وخم بازار خود را…
بیشتر بخوانید » -
سرگرمی
داستان عشق ممنوعه حاکمی که زن گاوچران را می خواست!
داستان عشق ممنوعه حاکم: وزير گفت: «پشت پرده دختر خيلي خوشگلي ديدم. هرجور شده، بايد اين دختر را به حرمسراي…
بیشتر بخوانید »