شباهت مدرسه به زندان: مدرسه و بیمارستان شبیه جذام خانه های قرون وسطی هستند؟!
شباهت مدرسه به زندان: مدرسه از نظر اکثر ما مکان جذابی نیست. اما شاید عجیب باشد که بدانید مدرسه ها شبیه جذام خانه های دوران قرون وسطی هستند!
جان فورد در فیلم «چه سرسبز بود دره من» سکانسی گنجانده که منعکس کننده روح مدارس مدرن است. پسری لاغر مردنی که در معصومیت چیزی از مریم مقدس کم ندارد، در میان نورهای تند و تیز اکسپرسیونیستی وارد کلاس می شود و روی یکی از نیمکت ها می نشیند. آموزگار مدرسه باریک و بلند است، با کت و شلوار سیاه اتوشده و دماغ استخوانی بزرگ و موهای براق روغن زده ای که به کف کله اش چسبیده است.
این داستان قرار است خیلی عجیب باشد، پس این بخش از تازه ها را در وب سایت گفتنی از دست ندهید!
رابطه معلم و دانش آموز: زندانبان و زندانی
شباهت مدرسه به زندان: در رابطه معلم و دانش آموزان به وضوح چیزی دیده می شود که ارتباط غیردوستانه پلیس و شهروند را در ذهن آدم تداعی می کند، بنابراین مدرسه ای که هیو مرگان دوازده ساله فلک زده به آن پا گذاشته، نه تنها نشانه ای از آن دره سرسبز و باصفایی که او و خانواده اش را در دل خود جای داده ندارد، بلکه دروازه ورود او به دنیای خشن و بی رحم به حساب می آید. دنیایی که همه راه هایش به ترکه و کف گرگی و مشت و لگد ختم می شود.
وودی آلن نیز در لفافه ای از طنز و شوخی در جایی دیگر گفته بود: اگر آدم بزرگ ها برای اینکه دیگر به مدرسه نمی روند تا ابد شکرگزار باشند، باز کم است.
می گویند بعضی جمله هایی که به آلن منتسب می کنند سراسر جعلی است و او آن ها را نگفته، شاید این جمله هم جزو همان جعلیات باشد، با این همه درستی و نادرستی انتساب این جمله به او هیچ اهمیتی ندارد، مهم این است که حرف مهمی در آن وجود دارد.
میشل فوکو جامعه شناس مشهور از مدرسه حرف می زند
شباهت مدرسه به زندان: میشل فوکو در کتاب «تاریخ جنون» می نویسد در اروپای قرون وسطی بیش از نوزده هزار جذام خانه وجود داشت؛ اما پس از مدتی جذام خانه ها از جذامیان خالی شدند و در نتیجه اماکنی که برای نگهداری جذامیان ساخته شده بود، بلااستفاده ماندند. جذام خانه سرژرمن به دارالتادیب تبدیل شد و جذام خانه سن لازار به مقر انجمن خیریه ونسان دپل قدیس.
به این ترتیب جذام خانه هایی که طبق یک ساختار معین برای قرنطینه و نگهداری جذامی ها به وجود آمده بودند، پس از ریشه کن شدن جذام کارکرد خود را از دست دادند و با گذشت زمان کاربری های دیگری پیدا کردند؛ بعضی به بیمارستان تبدیل شدند، بعضی به تیمارستان، بعضی هم به دارالتادیب.
جذام خانه ها به مرور تبدیل شدند به بیمارستان، زندان و مدرسه!
شباهت مدرسه به زندان: اما واقعیت این است که ساختار جذام خانه ها مثل یک طرح مثالی از حد بیمارستان و دارالتادیب فراتر رفت و به عنوان الگوی ساخت مدارس جدید مورد استفاده قرار گرفت.
اتفاقا وقتی خوب دقیق می شوی می بینی شباهت های زیادی بین مدرسه و پادگان و بیمارستان و زندان وجود دارد، مشابهت های ظاهری که باعث شده در همه آن ها یک روح واحد حاکم باشد.
بی خود نیست همان قدر که تحمل فضای زندان برای زندانی دشوار است، دانش آموز و بیمار هم اگر دو پا دارند، دوست دارند دو پای دیگر قرض بگیرند و از محبس اجباری خود به دنیای بیرون فرار کنند.
حقیقت این است که عجله و اشتیاق بچه ها برای بیرون آمدن از مدرسه آدم را یاد فیلم کینگ کونگ می اندازد، وقتی آن موجود عظیم الجثه به شهر وارد می شد، آدم ها برای این که زیر دست و پایش گیر نکنند، در حالی که به عقب نگاه می کردند، به سرعت در کوچه ها و خیابان ها می دویدند.
اصلا در زمان های گذشته تر یکی از وظایف ناظم ها این بود که زمان به صدا درآمدن زنگ تعطیل مدرسه، جلوی در بزرگ آهنی مدرسه می ایستادند و مراقب بودند بچه ها در لحظه خروج یکدیگر را زیر دست و پا له نکنند.
دانش آموزان هم غالبا با آن روپوش های زشت و بدقواره یکسان که آن ها را شبیه بیماران آسایشگاه های روانی می کرد، یکدیگر را هل می دادند و برای بیرون رفتن از در مدرسه با هم مسابقه می گذاشتند.
لازم است به چند نمونه از ویژگی های یکسان و مشابه بیمارستان و مدرسه اشاره کنیم، ویژگی های مشترکی که می توانند به عنوان مصادیق بارز تئوری فلسفی فوکو مورد بررسی قرار گیرند.
چرا بیمارستان، زندان و مدرسه شبیه یکدیگرند؟
نگهبان: مدرسه و بیمارستان و زندان هر سه نگهبان دارند، مردانی که موظفند جلوی در ورودی بنشینند و از قوانین اجباری این سه مرکز محافظت کنند. نگهبانان مدرسه با این که غالبا آدم های مهربان و خوش رفتاری هستند، اما چاره ای ندارند غیر از این که مثل پلیس های وظیفه شناس، مسئولیت حفاظت از روح غیرمنعطف قوانین مدرسه و ساعات عبور و مرور را به عهده بگیرند. اما مدرسه نگهبان می خواهد چه کار؟
آیا کسی که برای کسب فضیلت دانش به محیطی قدم می گذارد، نیازمند وجود نگهبانی است که ورود و خروجش را کنترل کند؟ با این حساب تنها دلیلی که می تواند ضرورت حضور نگهبانان را توجیه کند، توجه به ایده مرکزی اقامت اجباری است.
توی مدرسه دانش آموزان مقیمان اجباری محیطی هستند که دفتر حضور و غیاب دارد و غیبت غیرموجه هر دانش آموزی را به مثابه تخطی از قوانین مدرسه به حساب می آورد و شخص غایب را مستوجب تنبیه تشخیص می دهد.
این در حالی است که از اساس کسب دانش با آزادی مناسبت دارد؛ اما انتظار وجود آزادی در مدرسه مثل توقع یافتن شفای ابن سینا در دکان قصابی دور از ذهن به نظر می رسد.
کلاس: بدون اغراق کلاس مدرسه با سلول زندان و اتاق بیمارستان شباهت های زیادی دارد. اتاقی تنگ و مربع شکل که یادآور چاردیواری های مشهوری است که شاعران از فضای زندان تصویر می کردند. با پنجره های کوچک و فلزی که غالبا حفاظی جلوی شیشه هایش را گرفته است.
حفاظی که اجازه نمی دهد کسی فکر بیرون رفتن از دریچه پنجره را در ذهن بپروراند. حفاظ هایی که درواقع سربازان بی جیره و مواجب مدیر مدرسه به حساب می آیند. آن ها با آن روحیه سرد و خشن فکر فرار را سد می کنند و به مدیران مدرسه اطمینان می دهند همه چیز تحت کنترل مدیریت سیستم آموزشی قرار دارد.
آن ها علاوه بر این، پیام دیگری نیز با خود دارند: دانش آموزان را این طور ساده نگاه نکنید، آن ها بزهکاران یا شیاطین کوچکی هستند که می خواهند از هر فرصتی برای قسر در رفتن از زیر بار آموزش عمومی استفاده کنند، پس بهتر است شش دانگ حواسمان را جمع کنیم تا کودن و بی سواد بار نیایند.
پوشش: یکسان سازی ظاهری و مداخله در شیوه پوشیدن لباس- درست مثل زندان و بیمارستان- قدم بعدی در کنترل دانش آموزان است. لباس فرم صرف نظر از رنگ و نوع و جنس آن به مثابه هویت تازه ای است که سیستم آموزشی قصد دارد به دانش آموزان تحمیل کند. مدرسه با این کار هویت قبلی دانش آموزان را می گیرد و آن ها را در هیئتی تازه، برای طی کردن مراحل تعلیم و تربیت آماده می سازد.
واقعیت این است که مدرسه پایگاه نظامی نیست. اما چون مدرسه و پادگان و بیمارستان و زندان تحت تاثیر یک روح واحد در شیوه مدیریت قرار دارند، نگاهشان به آدم ها نیز از یک شیوه تبعیت می کند.
کمیته انضباطی: کمیته انضباطی در دانشگاه تحت عنوان همین اسم فعالیت می کند، اما در مدرسه می تواند نام دیگری داشته باشد. در بیمارستان و زندان نیز کمیته انضباطی وجود دارد ولو اسم دیگری روی آن گذاشته باشند. وظیفه کمیته انضباطی پاسداری از حدود قوانین مدرسه است، یعنی آن ها باید روی رفتار دانش آموزان نظارت کنند تا کسی از لایف استایل یکسانی که نظام آموزشی آن را ابلاغ کرده است، تخطی نکند.