;
فرهنگ و هنرهنرمندان

یاشار محمودی پسر بچه نقش ایبیش در فیلم تولد یک پروانه+ عکس

فیلم تولد یک پروانه: یاشار محمودی بازیگر سینما متولد 1365 بوده و در فیلم تولد یک پروانه بازی کرده است این اولین و آخرین فیلمی بوده که در ان حضور داشته و بعد از آن دیگر در هیچ کاری حضور نداشته است و به نظر میرسد که مهاجرت کرده باشد. در بخش فرهنگ و هنر درباره داستان فیلم تولد یک پروانه بیشتر بخوانید. با مجله گفتنی همراه باشید.

این هم جالبه: افشاگری مازیار لرستانی در اینستاگرام: حقیقتی که مردم نمی دانستند!

بازیگر نقش ایبیش در فیلم تولد یک پروانه کیست؟

یاشار محمودی بازیگر نقش ایبیش در فیلم تولد یک پروانه است او در کنار سپیده کفشدوز بازی کرد فیلمی که در سال 1376 تولید شد و بیننده های زیادی را به دنبال داشت. تولد یک پروانه فیلمی به کارگردانی مجتبی راعی و نویسندگی سعید شاپوری محصول ۱۳۷۶ است.

تولد – «ایبیش» و «سولماز» در دنیای کودکانه‌ی خویش، تنها دغدغه‌ای که دارند، حضور ناپدریشان است. در این بین «ایبیش» که از دنیای کودکانه پای بیرون نهاده، از ناپدری تمکین نمی‌کند. فصل دوم؛ راه – «ماندنی» به همراه جمعی راهی زیارت می‌شوند. زائران، هر یک از خدا خواسته‌ای دارد و تنها کسی که برای خودش چیزی نمی‌خواهد، «ماندنی» است…

فیلم تولد یک پروانه1

این هم جالبه: بازیگر آهوی پیشونی سفید کیه؟ + عکسهای بدون گریم و روابط عاشقانه اش در زندگی واقعیش!

داستان فیلم تولد یک پروانه

خلاصه داستان آقا معلم جوانی که چهره عرفانی ای دارد برای آموزش کودکان به روستای سرسبزی وارد می شود. یک روز که در روستا گردش می کرد با گریه یک پیرمرد روستایی مواجه می شود و علت گریه او را می پرسد. پیر مرد می گوید : پسرم مدت هاست که به شهر رفته و برنگشته

معلم به او دلداری می دهد و می گوید گریه نکن ان شاءالله بر می گردد. فردای آن روز پسر او بر می گردد. با تکرار قضیه دیگری شبیه به این آرام آرام مردم روستا به او اعتقاد پیدا می کنند. روزی که باران شدیدی می آید مردم ده به درب خانه او می روند و از او می خواهند که دعا کند تا سیل نیاید. او خجالت می کشد و می گوید من کسی نیستم که دعا کنم.

فیلم تولد یک پروانه2

باید سیل بند ببندید ولی مردم اصرار می کنند ولی او شرم می کند و می گوید من کسی نیستم که دعا کنم و شما باید از خدا بخواهید. مردم ده بسیار ناراحت می شوند و از فردا همه از او رو برمی گردانند و بچه های خود را از رفتن به مدرسه بازمی دارند. در همین حین کودکی با دستپاچگی به نزد معلم می آید و می گوید پدرم دارد می میرد و او گفته که آقا معلم را به بالین من بیاورید اما معلم می گوید که من دکتر نیستم و شما باید دکتر خبر کنید ولی با اصرارهای زیاد کودک ، معلم به همراه او حرکت می کند.

شروع به دویدن می کنند و به رودخانه ای می رسند که سیل پل آن را خراب کرده. کودک از روی آب می دود و بر روی آب راه می رود. معلم از دیدن این صحنه شگفت زده می شود. کودک او را صدا می زند و می گوید : آقا معلم بیا. معلم گریه می کند.

پروانه ای به سمت معلم می آید و بر روی لباس او می نشیند. مدتی قبل وقتی همین کودک به کلاس قرآن دیر رسیده بود معلم به او گفته بود چرا دیر آمدی و کودک گفته بود که پل رودخانه شکسته و من باید مسافت زیادی را راه بروم تا به مدرسه برسم.

معلم به شوخی به او گفته بود خوب از روی آب راه بیا و عبور کن. کودک که از روی تصور معصومانه خود ، این سخن معلم را جدی گرفته بود ، هر بار پس از رسیدن به رودخانه از روی آب حرکت می کرد و بدون این که در آب فرو برود می گذشت . . .

سارا محبی

سارا محبی هستم فارغ التحصیل سینما از دانشگاه علم و فرهنگ علاقه زیادی به دنیای سینما و اخبار و مطالب این حوزه دارم. دوست دارم جدیدترین اخبار مرتبط با سلبریتی ها رو دنبال کنم و اون ها رو با شما عزیزان هم به اشتراک بگذارم. سایر علایق: نوشتن، نقاشی و یوگا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

9 + پانزده =

دکمه بازگشت به بالا