حکایت مردی که روی شیطان را کم کرد!

سارا محبی4 آذر 1402آخرین بروزرسانی: 17 آذر 1402

0 زمان تقریبی مطالعه 2 دقیقه

حکایت مردی که روی شیطان را کم کرد: شخص نیکوکار و انسانی که در تمام زندگیش با محبت و عشق به مردم زندگی کرده بود وقتی که از دنیا رفت نظر همه مردم این بود این فرد حتما به بهشت رفته است.

همه می گفتند آدم خوب و مهربانی مثل او حتما به بهشت رفته است. در آن زمان بهشت هنوز به مرحله کیفیت و تشریقات درست و حسابی نرسیده بود و استقبال از این انسان نیکوکار به صورت مناسبی برگزار نشد.

فرشته ای که باید او را به بهشت راه می داد نگاه خیلی سریعی به لیست انداخت و وقتی اسم او پیدا نکرد، او را به دوزخ فرستاد.

در دوزخ هیچکس از آدم دعوت نامه یا کارت شناسایی نمی‌خواهد، هرکس به آن‌جا برسد می‌تواند وارد شود. آن فرد نیکوکار وارد دوزخ شد و آن‌جا ماند.

حتمن بخوانید: داستان آباد شدن و خراب شدن عالم با سبیل شاه عباس!

چند روز بعد، ابلیس با خشم به دروازه بهشت رفت و یقه‌ی نگهبان دروازه را گرفت!
ابلیس که از خشم قرمز و عصبانی شده بود گفت: آن شخص را که به دوزخ فرستاده‌اید آمده و کار و زندگی ما را به هم زده‌ است.
از وقتی که رسیده نشسته و به حرف‌های دیگران گوش می‌دهد، در چشم‌هایشان نگاه می‌کند و به درد و دلشان می‌رسد.

حالا همه دارند در دوزخ با هم گفت وگو می‌کنند، یکدیگر را در آغوش می‌کشند و می‌بوسند. دوزخ جای این کارها نیست! بیایید و این مرد را پس بگیرید.

جالبه: با تست شخصیت ما و انتخاب یک کدو تنبل بفهمید بیشتر احساساتی هستید یا منطقی!

وقتی راوی قصه‌اش را تمام کرد با مهربانی به من نگریست و گفت:
“با چنان عشقی زندگی کن که حتی اگر بنا به تصادف به دوزخ افتادی، خود شیطان تو را به بهشت بازگرداند”«پائولو کوئلیو»