قصه

قصه و داستان گاه در معنای همدیگر به کار می‌روند و بعضاً این دو واژه را یکی می‌پندارند؛ اما، در معنای دقیق کلمه، قصه با داستان تفاوت دارد.
در ادبیات فارسی آنچه به عنوان متن روایی و داستانی وجود دارد، عموماً قصه است و داستان با تعاریفی که برای آن می‌شود، بیشتر از نوع غربی تأثیر پذیرفته است، ژانری است که قدمت چندانی ندارد و تقریباً با داستان «یکی بود، یکی نبود» جمال‌زاده (در سال ۱۳۰۰) شروع می‌شود.

۱) رکن اساسی و بنیادین قصه، حادثه است؛ حوادثی که رابطه علّی و معلولی با هم ندارند و در نتیجه پیرنگ ضعیف، جزء ویژگی اصلی قصه است (بر خلاف داستان که محور اساسی بر شخصیت‌پردازی است و پیرنگ استوار، ویژگی اصلی آن است).

۲) خرق عادت و شگفت‌آوری ویژگی مهم دیگر قصه است.

۳) از آنجا که مشی کلی قصه سرگرم کردن مخاطب و ملزم کردن او به پایان بردن قصه است، قصه‌گر به دنبال رشتۀ منطقیِ حوادث نیست.

۴) زمان و مکان در قصه‌ها نامعلوم است و شخصیت‌ها یا مطلقاً خوبند یا بد، و حد وسطی وجود ندارد.

۵) اغلب پایان حوادث خوش است و خوبی بر بدی پیروز می‌شود.

۶) زبان آن‌ها اغلب نزدیک به گفتار و محاوره عامه مردم و پر از اصطلاح‌ها و ضرب‌المثل های عامیانه است.

دکمه بازگشت به بالا