عکاسی با روح: ماجرای ارواحی که در این عکس های قدیمی ظاهر می شد چیست؟!
آیا امکان دیدن عزیزانتان بعد از فوت وجود دارد؟ عکاسان روح برای شما پاسخی دارند. تصاویر اسرارآمیز چهرههای ارواح برای دههها مردم را به وجد میآورد و حتی امروزه نیز مخاطبانی را که به خوبی از ترفندهای عکاسان آگاه هستند، مجذوب خود میکند. اما دقیقاً چگونه این کار را انجام دادند و آیا ارواح واقعی در آن دخیل بودند؟
برای فهمیدن این امر مطلب را تا آخر دنبال کنید!
عکاسی روح چیست؟
برای اولین بار در تاریخ بشر، این امکان فراهم شد که شاهد یک رویداد بدون حضور واقعی در آن باشیم یا به چهره کسی که ممکن است دیگر زنده نباشد، نگاه کنیم.
تصور آن چنان شدید بود که امکانات فناوری جدید برای بسیاری از مردم نامحدود به نظر می رسید. برخی بر این باور بودند که عکاسی می تواند مانع بین زنده و مرده را بشکند، نه به صورت استعاری، بلکه به صورت فیزیکی. در آن لحظه سردرگمی، پدیده فرهنگی عکاسی روح به وجود آمد.
در دهه 1860، چندین تکنیک عکاسی از قبل برای عموم آشنا بود. محبوب ترین مورد استفاده شده در ایالات متحده شامل یک به اصطلاح نگاتیو شیشه ای (یک صفحه شیشه ای پوشیده شده در یک امولسیون حساس به نور) بود.
امولسیون قسمت هایی از یک عکس را که در واقعیت روشن ترین بودند را تیره کرد و تصویری معکوس و در عین حال دقیق ایجاد کرد. سپس یک عکاس نگاتیو را توسعه داد و تصویر نهایی را چاپ کرد.
فناوری جدید نیاز به آزمایشهای بیپایانی داشت، بنابراین تاریخچه دستکاری عکس تقریباً به اندازه تاریخ عکاسی طولانی است. راههای متعددی برای ایجاد توهم روح شناور وجود دارد، مورخان همه آنها را باز کردهاند و عناصری از رمز و راز باقی ماندهاند. محبوبترین روشهای اثباتشده شامل پوشاندن چندین نگاتیو در طول فرآیند چاپ بود تا تصاویر روی یک تصویر ظاهر شوند.
عکاسی روح را نباید با یکی دیگر از پدیده های عصر، یعنی عکاسی پس از مرگ اشتباه گرفت. عکسهای پس از کالبدشکافی، اجساد فیزیکی بستگان مرده یک نفر، به احتمال زیاد کودکان یا مادرانی که در هنگام زایمان جان خود را از دست داده، نشان میدهد.
چرا مردم تمایل به عکاسی با روح داشتند؟
تصاویر خود بیمارگونه بودند، اما میل به گرفتن یکی از عزیزان مرده در کنار خانواده زنده خود یک بار کاملاً قابل درک است. قبل از ظهور عکاسی، هنرمندان گاهی اوقات پرتره های پس از مرگ را نیز می کشیدند. عکاسی روح مفاهیماً همان هدف را داشت، اما هرگز از بدن استفاده نکرد و از دستکاری عکس از انواع مختلف استفاده کرد.
اولین عکاسی با روح را چه کسی انجام داد؟
اولین کسی که از یک روح عکس گرفت، ویلیام موملر، حکاکی و عکاس آماتور از بوستون بود. در سال 1861، موملر در حال کار بر روی یک سلف پرتره بود. اما موملر تنها فرد حاضر در تصویر نبود. پشت سر او یک زن ظاهر شد که موملر او را پسر عموی دیرینه خود معرفی کرد. این داستانی که موملر بیان کرد، آغاز یک شوق طولانی مدت در مورد عکاسی از روح بود.
همسرش، هانا موملر، در این فرآیند شرکت داشت. در حالی که Mumler مشغول بخش فنی بود، هانا به عنوان یک رسانه عمل کرد.
عجیب دیگر این بود که هانا آشنا موملر یک عکاس آموزش دیده بود. آنها در یک استودیوی عکاسی که محل کار هانا بود و موملر برای آزمایش های خود اجاره کرده بود، ملاقات کردند.
برخی از خاندان بر این باورند که این هانا موملر و مالک استودیو هلن اف استوارت بودند که این تکنیک را اختراع کردند و طرح تجاری را ساختند.
شناختهشدهترین و پر شورترین اثر موملر، پرتره مری تاد لینکلن در سال 1872 به همراه همسر متوفیاش، شانزدهمین رئیسجمهور ایالات متحده، آبراهام لینکلن بود.
چهره نیمه شفاف لینکلن پشت مری تاد نشسته ایستاده و شانه او را لمس می کند. بیوه رئیس جمهور به معنویت گرایی و واسطه گری معتقد بود. مری تاد لینکلن که به دلیل قتل شوهرش و مرگ سه پسرشان در هم شکسته شده بود، سعی کرد به راحتی با عزیزان مرده خود ارتباط برقرار کند، انگار که هنوز آنجا هستند.
چرا مردم به عکاسی با روح اعتقاد داشتند؟
کاملاً صحیح نیست که عکاسی با روح را به عنوان صرفاً ابزاری برای سرمایه گذاری بر درد دیگران، رد کنیم. به نوعی، عکسهای عزیزان مرده به مردم کمک میکرد تا غم و اندوه را پشت سر بگذارند و یک فرصت بیشتر برای دیدن عزیزانشان قبل از رها کردنشان فراهم میکردند.
عکاسی با روح نیز راهی برای مقابله با ترس از مرگ بود. در حالی که شکاکان هر دو عمل را تقلب میدانستند، معتقدان به ارواح مدرک خود را دریافت کردند که مرگ نهایی نیست. مانند مری تاد لینکلن که برای شوهر و پسرانش غمگین بود، بسیاری دیگر در تلاش بودند تا با این ایده که چیزی برای امید به آن سوی قبر وجود دارد، آرامش پیدا کنند.
با این حال، همه معتقدان به عکاسی از ارواح، خویشاوندان غمگینی نبودند که به آرامش نیاز داشتند. بسیاری دیگر از طرفداران معنویت گرایی در اعتقادات خود منطقی تر بودند. پیشرفت های سریع تکنولوژی در قرن نوزدهم در اذهان عمومی غوغایی ایجاد کرد.
جهان ناگهان ناآشنا شد و بسیاری از مردم را وادار کرد که فعالانه به دنبال پاسخ باشند. کشف امواج و ذرات نامرئی، وسایل جدید سفر و راههای جدید انتقال اطلاعات پرسشهای بیشتری را مطرح میکند: اگر این نیروها تا لحظه حاضر ناشناخته بودند، بشریت چه چیز دیگری را از دست میداد؟
اگر عکاسی، به عنوان یک روش جدید دیدن، بتواند چیزی را که برای چشم انسان قابل مشاهده نیست، ثبت کند، چه؟ اگر بتواند پلی بین دنیای ما و دیگران باشد چه؟ بنابراین، اگرچه عکاسی با ارواح ممکن است در حال حاضر مانند یک جنون غیبی عجیب به نظر برسد، با این وجود حداقل یک دلیل منطقی پشت آن بود.