;
فرهنگ و هنرهنرمندان

قلقلی نوستالژی کودکان دیروز چرا حرف نمی زد؟ آیا همسرش رو دیدی؟

قلقلی نوستالژی کودکان دیروز است. شخصیتی دوست داشتنی که همیشه برای دیدن برنامه اش لحظه شماری می کردیم. امروز در بخش فرهنگ و هنر مجله گفتنی با حقایقی جالب درباره او آشنا خواهید شد.

مصاحبه قلقلی و همسرش

چرا نخواستيد هيچ زمان صحبت كنيد؟

به دليل علاقه اي كه نسبت به شخصيت «قلقلي» داشتم اين شرايط را پذيرفتم. خيلي ها به من گفتند كه كليشه مي شوم و تيپ هاي جديد بگيرم و از بازيگران ديگر شخصيت هاي مختلف را بردارم اما گفتم كه مي خواهم با «قلقلي» و بي كلام بودنش ماندگار شوم.

تصویری جالب از شهرام لاسمی که او را به نام قلقلی می شناسید در کنار همسرش منتشر شد. عکسی جالب و دیدنی از قلقلی که در دهه 60 با عمو قناد در برنامه کودک فعالیت داشت در کنار همسرش عاطفه پازوکی منتشر شد.

شهرام لاسمی متولد 26 آذر 1343 در تهران، مجری کودک است.  بیشتر وی را با نام قلقلی در برنامه کودک می شناسند، فعالیت هنری اش را از تئاتر شروع کرد و سپس در نمایش های تلویزیونی نیز به ایفای نقش پرداخته است حالا ازدواج کرده و دو فرزند دارد.

عکس قلقلی و همسرش

قلقلی1

چطور با هم آشنا شدید و کی ازدواج کردید؟

پازوکی: ما از سال‌ها قبل رفت و آمد خانوادگی داشتیم. پدر من و پدر آقای لاسمی با هم دوست بودند و این آشنایی به ازدواج ما منجر شد. ما فروردین ۶۷ با هم ازدواج کردیم و اکنون صاحب دو فرزند هستیم. دخترم مهسا ۲۳ و پسرم مانی۱۱ سال دارد.

با چه معیاری ازدواج کردید؟

پازوکی: بیشتر از همه صداقت و مهربانی؛ اما شغل هم اهمیت داشت. من از بچگی دوست داشتم با یک بازیگر ازدواج کنم.
قلقلی: برای من شخصیت خوب و اخلاق و بخصوص خانواده طرف مقابلم مهم بود.

چه ویژگی خاصی در همسرتان دیدید که تصمیم به ازدواج گرفتید؟

پازوکی: آقای لاسمی خیلی مهربان بود. فکر می‌کردم ما نسبت به هم درک متقابل داریم؛ البته چون زود ازدواج کردیم و من فقط ۱۶ سال داشتم و همسرم نیز آن زمان سرباز بود و کار ثابتی نیز نداشت با مشکلات زیادی مواجه بودیم. به هر حال زندگی با یک هنرمند سختی‌ها و شیرینی‌های خودش را دارد.
قلقلی: محبت زیاد عاطفه مرا جذب خودش کرد.

همسرتان چقدر در پیشرفت شما سهم داشته؟

پازوکی: خیلی زیاد. من بسیار کم‌رو و خجالتی بودم، اما همسرم با افراد زیادی سروکار داشت و باتجربه‌تر از من بود. این مساله باعث شد من اجتماعی‌تر بشوم. دیگر این که به علت ازدواج زودهنگام تحصیلات بالایی نداشتم، اما با تشویق‌های ایشان دبیرستان را تمام کردم.

اکنون هم که بچه‌ها بزرگ شده‌اند باز با تشویق‌های ایشان تصمیم به ادامه تحصیل گرفته‌ام و در رشته چهره‌پردازی تحصیل می‌کنم. امیدوارم بتوانم در این رشته استاد دانشگاه بشوم.
قلقلی: محبت و صبوری همسرم همیشه باعث دلگرمی من نسبت به کارم شده. ایشان همیشه ایده‌های خوبی به من داده است.

چقدر به مشورت اعتقاد دارید؟

پازوکی: بسیار زیاد. مشورت همیشه باعث تصمیم‌گیری درست می‌شود و از خطاهای بزرگ جلوگیری می‌کند.
قلقلی: هر اتفاقی را که در طول روز برای من بیفتد برای همسرم تعریف می‌کنم و تا به حال هیچ‌چیز را از او پنهان نکرده‌ام. در انجام هر کاری نیز نظر او را جویا می‌شوم تا بهترین تصمیم را بگیرم.

پس خیلی با هم روراست هستید؟!

پازوکی: بله؛ البته گاهی مشکلاتی پیش می‌آید که من ترجیح می‌دهم همان موقع به آقای لاسمی نگویم، چون ایشان کمی زودرنج هستند و فرصت مناسب‌تری را در نظر می‌گیرم، اما هرگز به او دروغ نگفته‌ام و فکر می‌کنم این ویژگی، رمز خوشبختی خانواده‌هاست.

گذشت را در زندگی باور دارید؟

قلقلی: خیلی زیاد. زندگی مشترک بدون گذشت امکان‌پذیر نیست؛ البته گفتنش آسان است، اما در عمل انجام آن سخت است، چون باید پا روی خواسته‌هایت بگذاری.گذشت یکی از رمزهای مهم زندگی است.

تا حالا شده با هم قهر بکنید؟

پازوکی: قهر که نه؛ اما اگر سر موضوعی بحث‌مان بشود من مدتی سکوت و به اصطلاح کم‌محلی می‌کنم(باخنده)، البته بعد همیشه برای آشتی کردن من پیشقدم می‌شوم، چون آقای لاسمی کمی مغرور است. خب اکثر مردها این‌طوری هستند.
قلقلی: من معمولا قهر نمی‌کنم و چون انتقادپذیر هستم، اگر مقصر باشم معذرت‌خواهی می‌کنم.

فکر می‌کنید چه عواملی باعث موفقیت زندگی مشترک می‌شود؟

پازوکی: بیش از هر چیز نزدیک بودن سلیقه‌ها و درک متقابل داشتن، زیرپا گذاشتن خواسته‌های شخصی و تلاش برای رسیدن به اهداف مشترک.

قلقلی: تفاهم و عشق ورزیدن.

آرزوی مشترک شما چیست؟

پازوکی و قلقلی: خوشبختی بچه‌ها و خریدن خانه. بعد از این همه سال هنوز مستاجر هستیم.

با مشکلات زندگی چطور کنار می‌آیید؟

پازوکی: صبورانه. بسیاری موارد همسرم سرکار است و به شهرهای مختلف سفر می‌کند تا در مدرسه‌ها یا برای سازمان‌های مختلف برنامه اجرا کند و من و بچه‌ها تنهاییم. حتی موقعی که پدرم به رحمت خدا رفت، ایشان در سفر بود و در آن شرایط سخت ما تنها بودیم. در هر خانواده‌ای مسائلی پیش می‌آید مثل بیماری بچه‌ها یا شرایط سخت که نیاز به همفکری و تصمیم‌گیری است و من در غیاب ایشان زندگی را اداره می‌کنم.

قلقلی: مشکلات برای همه هست. نوعش فرق دارد، هر چه بیشتر سخت بگیریم سخت‌تر می‌گذرد. من امیدوارم شرایط اقتصادی بهتر شود و دیگر این که قدر هنرمندان را تا زنده هستند بدانیم نه پس از آن.
روزهای زیادی بوده که من بیکار بوده‌ام و این مساله خیلی به خانواده فشار آورده، اما آنها با صبر و شکیبایی تحمل کرده‌اند. دلم می‌خواهد مسئولان محترم نیز شرایط ما هنرمندان را بیشتر درک کنند. اگر هنرمند قرار است برود جلوی دوربین و کودکان سرزمینش را شاد کند باید انگیزه داشته باشد و خاطرش از بسیاری جهات آسوده باشد.

اولین هدیه‌ای را که به همسرتان دادید، چه بود؟

پازوکی: برای ایشان یک ساعت مچی خریدم.
قلقلی: عاطفه را به خیابان ولیعصر بردم و یک پیراهن برایش خریدم.

آخرین بار کی همسرتان را غافلگیر کردید؟

پازوکی: روز تولد آقای لاسمی با دخترم مهسا یک کیک بزرگ برایش سفارش دادیم و عکس قلقلی را روی کیک انداختیم و جشن تولد خوبی برای او گرفتیم.
قلقلی: راستش یادم نیست.

رابطه‌تان با کارهای خانه چطور است؟

پازوکی: من خیلی منضبط هستم. همه چیز باید سرجای خودش باشد وگرنه ناراحت می‌شوم. شاید چون خانواده پدرم ارتشی بودند و این حس به من نیز منتقل شده است. دیگر این که خانه باید بسیار تمیز باشد. کارهای خانه با خودم است البته گاهی بچه‌ها و همسرم به من کمک می‌کنند.
قلقلی: هم ظرف شستن بلدم و هم آشپزی.

آقای لاسمی سال‌ها نقش قلقلی را بازی کرده‌اند. این شخصیت چه نقشی در زندگی شما داشته؟

پازوکی: من همیشه قلقلی را دوست داشته‌ام و باورش کرده‌ام. قلقلی الگوی خوبی هم برای بچه‌ها بوده است؛ البته گاهی خیلی شیطنت کرده که آن هم بامزه بوده است. دخترم مهسا وقتی کوچک بود، پدرش را بابا قلقلی صدا می‌زد.

قلقلی: من سال‌ها با قلقلی زندگی کرده‌ام و دوستش دارم. خیلی از مردم فکر می‌کنند که من واقعا نمی‌توانم صحبت کنم. قلقلی شخصیتی است که کودک درون مرا زنده نگه داشته و من کوشیده‌ام تا جایی که امکان دارد، حفظش کنم؛ اما بالاخره باید روزی با او خداحافظی کنم و این برایم سخت خواهد بود.

فکر می‌کنم مردم هم خیلی به قلقلی علاقه دارند و این را از محبت‌های بی‌دریغ و ابراز احساساتشان درمی‌یابم. بسیاری از بچه‌هایی که زمانی برنامه‌های مرا می‌دیدند حالا خودشان ازدواج کرده‌اند و بچه دارند. دوست دارم قلقلی و کارهایم جهانی و ماندگار شوند. از خدا خواسته‌ام نیرویی به من بدهد​ تا جان در بدن دارم برای بچه‌ها کار کنم..

شاید برایتان جالب باشد:

سریال ترکی ملکه که این روزها پرطرفدار است: آیا حاضرید با مردی که به شما خیانت کرده زندگی کنید؟!

بهترین دوست سلنا گومز سر اهدای کلیه با سلنا در افتاد! ماجرا چیست؟

ماجرای مصاحبه جدید مهدی سلوکی: چرا مردم نگران او شده اند؟؟

حقایق عجیب درباره لیلا بلوکات هنرمند جذابی که 6 دختر و دو پسر دارد!

رابطه جدید شکیرا: مردی که در قایق تفریحی با او دیده شده کیست؟!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

17 − هشت =

دکمه بازگشت به بالا