داستان ضرب المثل آشی برایت بپزم که یک وجب روغن داشته باشد!!!
داستان ضرب المثل آشی برایت بپزم که یک وجب روغن داشته باشد: ضربالمثل مشهور «آشی برایت بپزم که یک وجب روغن داشته باشد» یکی از مشهورترین و پر کاربردترین ضرب المثلهای فارسی است. این ضربالمثل زمانی به کار میرود که کسی بخواهد شخص دیگر را تهدید کند و بترساند.
داستان ضرب المثل آشی برایت بپزم که یک وجب روغن داشته باشد
در کتاب «سه سال در دربار ایران» نوشته دکتر فووریه٬ پزشک مخصوص ناصرالدین شاه مطلبی نوشته شده که ناصرالدین شاه سالی یکبار (آنهم روز اربعین) آش نذری می پخت و خودش در مراسم پختن آش حضور می یافت تا ثواب ببرد.
در حیاط قصر ملوکانه اغلب رجال مملکت جمع می شدند و برای تهیه آش شله قلمکار هریک کاری انجام می دادند. بعضی سبزی پاک میکردند. بعضی نخود و لوبیا خیس می کردند. عده ای دیگهای بزرگ را روی اجاق می گذاشتند و خلاصه هرکس برای تملق و تقرب پیش ناصر الدین شاه مشغول کاری بود. خود اعلی حضرت هم بالای ایوان می نشست و قلیان می کشید و از آن بالا نظاره گر کارها بود.
سر آشپزباشی ناصرالدین شاه مثل یک فرمانده نظامی امر و نهی می کرد.بدستور آشپزباشی در پایان کار به در خانه هر یک از رجال کاسه آشی فرستاده می شد و او می بایست کاسه آنرا از اشرفی پر کند و به دربار پس بفرستد.
کسانی را که خیلی می خواستند تحویل بگیرند روی آش آنها روغن بیشتری می ریختند.
پرواضح است آنکه کاسه کوچکی از دربار برایش فرستاده می شد کمتر ضرر می کرد و آنکه مثلا یک قدح بزرگ آش (که یک وجب هم روغن رویش ریخته شده) دریافت می کرد حسابی بدبخت میشد.
به همین دلیل در طول سال اگر آشپزباشی مثلا با یکی از اعیان و یا وزرا دعوایش می شد٬ آشپزباشی به او می گفت: بسیار خوب! بهت حالی میکنم دنیا دست کیه! آشی برایت بپزم که یک وجب روغن داشته باشد! …