سرگرمی

زن پاکدامن و نقشه شیطانی دو قاضی | داستان زن پارسایی که شوهرش او را به امانت نزد قاضی گذاشت!

زن پاکدامن و نقشه شیطانی دو قاضی: دانیال کودکى یتیم بود که پیرزنى از بنى اسرائیل عهده دار مخارج و احتیاجات او شده بود و پادشاه آن زمان بنی اسرائیل دو قاضى مخصوص داشت که آنها دوستى مشترک داشتند که او نیز نزد پادشاه مراوده مى نمود.

اما این دوست مشترک، زنى داشت زیبا و خوش اندام و البته مومن، پاکدامن و عابده.

این مطلبم جالبه: تست هوش تصویری: با پیدا کردن خدمتکار سارق توانایی های شناختی خود را ارزیابی کنید!

داستان زن پاکدامن و نقشه شیطانی دو قاضی

روزى پادشاه براى انجام ماموریتى به مردى امین و درستکار محتاج گردید، قضیه را با آن دو قاضى در میان گذاشت و به آنان گفت: مردى را که شایسته انجام این کار باشد پیدا کنید.

آن دو قاضى همان دوست خود را به شاه معرفى نموده او را به حضورش آوردند، پادشاه، آن مرد را براى انجام آن ماموریت موظف ساخت. آن شخص آماده سفر شد ولى پیوسته سفارش همسر خود را به آن دو قاضى نموده تا به او رسیدگى کنند.

مرد به سفر رفت و آن دو قاضى به خانه دوست خود رفت و آمد مى کردند و از برخورد زیاد با زن به او دلبسته شده تقاضاى خود را با وى در میان گذاشتند، ولى با امتناع شدید آن زن مواجه شدند تا اینکه عاقبت به او گفتند: اگر تسلیم نشوى تو را نزد پادشاه رسوا مى کنیم تا تو را سنگسار کند.

زن گفت: هر چه مى خواهید بکنید.

آن دو قاضى تصمیم خود را عملى نموده نزد پادشاه بر زناى او گواهى دادند.

پادشاه از شنیدن این خبر بسى اندوهگین گردید و از آن زن در شگفت شد و به آن دو قاضى گفت: گواهى شما پذیرفته است، ولى در این کار شتاب نکنید و پس از سه روز وى را سنگسار نمایید!

در این سه روز منادى به دستور شاه در شهر ندا داد که اى مردم! براى کشتن آن زن عابده که زنا داده حاضر شوید و آن دو قاضى هم بر آن گواهى داده اند.

زن پاکدامن و نقشه شیطانی دو قاضی 1

مردم از شنیدن این خبر حرف ها مى زدند. پادشاه به وزیر خود گفت: آیا نمى توانى در این باره چاره بیندیشى؟

وزیر گفت: نه چاره ایی ندارد!

تا این که روز سوم، وزیر براى تفریح و تفرج، از خانه بیرون شد، اتفاقا در بین راهش به کودکانى که سرگرم بازى بودند برخورد نموده به تماشاى آنان پرداخت و دانیال هم کودکى خردسال بود که میان آنان با ایشان بازى مى کرد و البته وزیر او را نمى شناخت.

دانیال در صورت ظاهر به عنوان بازى، ولى در حقیقت براى نمایاندن حقیقت به وزیر، کودکان را در اطراف خود گرد آورد و به آنان گفت: من پادشاه و دیگرى زن عابده، و آن دو کودک نیز دو قاضى گواه باشند.

و آنگاه مقدارى خاک جمع نمود و شمشیرى از نى به دست گرفت و به سایر کودکان گفت: دست هر یک از این دو شاهد را بگیرید و در فلان مکان ببرید.

سپس یکى از آن دو را فراخوانده، به او گفت: حقیقت مطلب را بگو و گرنه تو را خواهم کشت.

وزیر این جریانات را مرتب مى دید و مى شنید.

آن شاهد گفت: گواهى مى دهم که آن زن زنا داده است.

دانیال گفت: در چه وقت؟

گفت: در فلان روز.

دانیال گفت: این یکى را دور کنید. و دیگرى را بیاورید.

پس او را به جاى اولش برگردانده و دیگرى را آوردند.

زن پاکدامن و نقشه شیطانی دو قاضی 2

دانیال به او گفت: گواهى تو چیست؟

گفت: گواهى مى دهم که آن زن زنا داده است.

– در چه وقت؟

– در فلان روز.

با چه کسى؟

با فلان، پسر فلان.

در کجا؟

در فلان جا.

و او برخلاف اولى گواهى داد.

در این وقت دانیال فرمود: الله اکبر! گواهى دروغ دادند.

آنگاه به یکى از کودکان دستور داد میان مردم ندا دهد که آن دو قاضى به زن پاکدامن تهمت زده اند و اینک براى اعدامشان حاضر شوید.

وزیر، تمام این ماجرا را شاهد و ناظر بود، پس بلادرنگ به نزد پادشاه آمد و آنچه را که دیده بود گفت.

پادشاه آن دو قاضى را احضار نموده به همان ترتیب از آنان بازجویى به عمل آورد.

چون گواهی آنان مختلف بود، پادشاه فرمان داد بین مردم ندا دهند که آن زن برى و پاکدامن است و آن دو قاضى به وى تهمت زده اند و سپس دستور داد آنان را دار زدند.

فروع کافى، کتاب القضاء و الاحکام، باب النوادر، حدیث 9. تهذیب، باب الزیادات فى القضایا و الاحکام، حدیث 59.

امیدواریم از داستان زن پاکدامن و نقشه شیطانی دو قاضی لذت برده باشید. شما هرروزه در مجله اینترنتی گفتنی مطالب متنوعی از انواع حکایت و ضرب المثل و داستان را می توانید ببینید و لذت ببرید. همچنین می توانید در شبکه های اجتماعی مانند اینستاگرام و فیس بوک گفتنی ما را دنبال کنید.

مهتاب منصوری

مهتاب هستم، فارغ التحصیل رشته گرافیک از دانشگاه سوره تهران علاقه بسیاری به شخصیت های کارتونی و انیمیشنی دارم و اوقات فراغتم رمان های عاشقانه رو دوست دارم مطالعه کنم. من از زمستان 1402 به خانواده گفتنی پیوستم و در همین مدت کوتاه خیلی چیزها یاد گرفتم و دوست دارم مهارت هام رو روز به روز افزایش بدم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پنج − یک =

دکمه بازگشت به بالا