سبک زندگیمهارت های زندگی

رکورددار سفر با پراید که تا نوار مرزی کشور رفته است(+عکس)

درس و مشق‌اش که تمام می‌شد یک کفِ دست، لاکو (نان محلی) لقمه می‌کرد و می‌افتاد به کیلومترها راهِ دور و نزدیک و این وَر و آن وَرِ خُمیران (روستایی در بندر انزلی).

درس و مشق‌اش که تمام می‌شد یک کفِ دست، لاکو (نان محلی) لقمه می‌کرد و می‌افتاد به کیلومترها راهِ دور و نزدیک و این وَر و آن وَرِ خُمیران (روستایی در بندر انزلی). گاهی هم‌پا و همراه دوستانش و گاهی هم تنها.

به گزارش همشهری آنلاین کمی بیشتر از ۳۰ کیلومتر در جاده کپورچال و آبکنار که پیش می‌رفت؛ یا پیاده که معمولا حدود ۵ ساعت طول می‌کشید یا تَرکِ موتور و عقب وانت یکی از اهالی روستا که سر نیم‌ساعت می‌رسیدند تالاب یا مرداب انزلی.

بهزاد ذوالفقار آن زمان ۱۰ سال داشت و از سر همان کیلومترها رفتن و آمدن، حالا نخستین و تنها رکورددار مسافتی ایران با پراید است. او می‌خواهد با ارتقای رکوردش، تلخی رکوردداری ایران در حوادث جاده‌ای را بگیرد.

به خاطر مرداب و کمی دَم‌کرده چوچاغ

به قرار مو و ریشی که سپید کرده و البته به گواه شناسنامه، ۶۱ سال دارد اما در جست و خیز، بیشتر به ۳۰ ساله‌ها و خانه پُرش به ۴۰ ساله‌ها می‌ماند.

شوخ و شنگ است و خوش صحبت. از آن دسته آدم‌های خوب‌مَشربی که تا چانه‌یشان گرم و نفس‌شان پُر می‌شود لهجه‌ و گویش مادری‌شان به گوش می‌رسد. لهجه گیلکیِ بهزاد نیز از پس چند دقیقه گپ و گفت، شنیدنی‌ست: «چه می‌دانستم که قرار است سرگرمی روزگار بزرگسالی‌ام، «کیلومتر» و «دواهای گیاهی» باشد…همان‌ها که در اغلب روزهای کودکی‌ام تکرار می‌شدند.

این‌طور کهبرای بازی و شیطنت، کیلومترها دورتادور خمیران می‌گشتم و ورجه ورجه می‌کردم و از سرِ طباطب نه‌نه شکوت (مادربزرگش) چند و چون دَم‌کرده‌ها و ضمادهایی که به درد و زخم اهالی روستا مرهم می‌کرد را یاد گرفتم…مثل بادکش کردن با شاخ گوزن و جوشاندن مُشتی چوچاغ برای سَم‌زدایی.»

2 77

مسافران خودرویی رکورددار و طب سنتی

عطای دیپلم را به لقایش بخشید و بقچه بست سمت تهران تا دیگر، دخل و خرج یکی با پِئر (پدرش) نباشد: «هم هوشم خوب بود هم با قوت و قدرت، دل به کار می‌دادم.

برای همین زیاد طول نکشید تا اوستاکار فرزکاری و دنده‌زنی شوم. بعدش هم یک چشم بهم زدم و بازنشسته شدم.» شوخ‌طبعی‌اش گل می‌کند و ماهیچه بازوانش را که از سفتی، کمی برآمده و قلمبه‌اند، نشان می‌دهد: «بازنشسته قبراق که صد تا جوان را حریف است.»با همه شوقی که به کیلومتر انداختن چه پیاده و چه سواره داشت، عجیب اینکه دیرتر از وقت معمول، گواهینامه رانندگی گرفت؛ در حدود ۳۵ سالگی: «من و بازنشستگی؟ اصلا نشدنی نبود. تصدیق رانندگی را گرفتم و زدم به کوچه و خیابان برای مسافرکشی. بعضی وقت‌ها هم مسافرهای آژانس محل را جابه‌جا می‌کردم.

تعدادی از آن مسافرها تا مدت‌ها به خاطر خوش و بشی که داشتیم یا پیشنهادهایی که در قالب طب سنتی به آنها می‌گفتم، دوست داشتن مسافر ثابت ماشینم باشند ولی از بعد از ثبت رکورد مسافتی با وسیله نقلیه به خاطر خاص بودن ماشینم، مسافرم ماندند.»

کیلومترهای دور که رکورد می‌شوند

اواسط دهه ۸۰ میان کلاچ و ترمز گرفتن و گاز و دنده دادن حوالی میدان آزادی، یهو کلمه آشنای «کیلومتر» در پیش و پس ذهنش چرخید: «کیلومتر…آی که رفتن، وسط بعضی کیلومترها چقدر طولانی و سخت استولی پوچ نیست، ارزش دارد…یادش بخیر، آن ۳۰ کیلومترهایی که تا مرداب انزلی می‌رفتم…».همین که چراغ راهنمایی و رانندگی خیابان آزادی تقاطع خیابان رودکی، سبز شد، ایده ثبت رکورد متفاوت و مرتبط با کیلومتر نیز در ذهن بهزاد، قد کشید: «این خوش‌رکاب تا حالا چند کیلومتر انداخته؟ هزار تا…۱۰ هزار تا…شاید میلیون کیلومتر را رد کرده…کیلومترها هم می‌توانند رکورد بزنند…».مسافر را به مقصد که رساند دستگاه دیاگ را به سوکت اُ‌بی‌دی کامپیوتر خودرویم وصل می‌کند.

این کار را اول و آخر هر هفته انجام می‌داد و از رقم کیلومتر به عنوان سند عکس و فیلم می‌گرفت تا روز مبادایی که بتواند با کیلومترهای رفته آن، رکورد بزند. و رسید آن روز مبادا؛ ۱۱ مهرماه ۱۳۹۹ که کارشناسان خودرو و نمایندگان کمیته ثبت رکوردهای ملی، بهزاد ذوالفقار و چهارچرخِ نیمه جانش را دوره کرده بودند تا صحت کیلومترهای رانده شده‌یشان تایید شود.

چند روز پس از آن تاریخ، گواهینامه رکورد مسافت ایران با وسیله نقلیه که اینک به بیش از یک میلیون و ۹۰۰ هزار کیلومتر رسیده، به نام بهزاد ذوالفقار خمیران صادر می‌شود.

1 102

پراید بعد از مرسدس‌بنز و کادیلاک

شیشه عقب خودرویش، چسبانده: «قهرمان مسافت ایران، یک میلیون و ۸۰۰هزار کیلومتر (تا ۱۱مهر۱۳۹۹)». حالا چرخ‌های خودرویش به خیابان که می‌رسد عابران، مسافران و خودروسواران با دیدن نوشته‌های شیشه عقب به زبان می‌آیند: «همش یک میلیون و ۸۰۰ هزار کیلومتر؟ من بیشتر کیلومتر انداختم…»، «رکوردهای قبلی چقدره؟ دست کیه؟»، «می‌خرمش به ۲ برابر قیمت…»، «دمت گرم؛ انشالله به خوشی کیلومتر انداخته باشی…» و بسیاری دیگر که اغلب به کُری‌خوانی می‌مانند.

رکورددار مسافت، این روزها در بند و دنباله ثبت این رکورد در گینس است؛ رکوردی که اگر با حمایت مسئولان ورزشی و البته شرکت سازنده پراید به ثبت رسد با عنوان پنجمین رکورد مسافتی جهان بعد از رکورددارانی با مرسدس بنز و کادیلاک شناخته خواهد شد. از این روست که رکورددار گیلانی هیچ نمی‌خواهد به فروش خودروی فرسوده‌اش که به سبب رکورد، مشتری کم ندارد، فکر کند.

منبع: عصر ترکیه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شانزده − 8 =

دکمه بازگشت به بالا