;
تازه هاسیاسی و اقتصادی

چرا چنگیزخان مغول کودکی سختی داشت؟ حقایقی که هر کسی نمی داند

چنگیزخان نامی است که شنیدن آن با وحشیگری مترادف است. کتاب‌ های تاریخ چهره‌ ای به‌شدت خون‌ خوار و وحشی از این فاتح و جهان‌ گشا به تصویر می‌ کشند که میلیون‌ ها نفر انسان را وحشیانه در آسیا و شرق اروپا به قتل رسانده است.

با این ‌همه این فاتح مغول در فاصله 20 سال پایان آخر عمر خود با فتح چیزی نزدیک به 31 میلیون کیلومترمربع، یکی از بزرگ‌ ترین امپراطوری‌ های تاریخ جهان را بنا نهاد. در حقیقت برخلاف چهره‌ ای که از این فاتح و جهان‌ گشا در میان مردم جهان مرسوم است، مردم مغول او را یک قهرمان ملی می‌ دانند.

در ادامه تازه های امروز مجله گفتنی 10 مورد از واقعیت‌ های کمتر شناخته ‌شده درباره چنگیز خان مغول را به شما ارائه می کنیم.

اینم جالبه: معادل اسمت به ژاپنی چی میشه ؟

چنگیزخان1

10. ماندگاری در حافظه مردم مغولستان

چنگیزخان در میان مردم مغول به‌عنوان یک قهرمان ملی شناخته می‌شود، اما داستان همیشه به این ترتیب نبوده است و در زمانیکه مغولستان تحت سیطره دولت شوروی سابق بود، این دولت تمام تلاش خود را کرد تا این شخصیت تاریخی را از حافظه تاریخی مردم مغولستان حذف کند.

به دستور مقامات دولت شوروی تمام مطالب مرتبط با چنگیزخان از کتاب ‌های درسی حذف شدند و حتی مردم اجازه زیارت زادگاه او در منطقه خنتی را هم نداشتند. با این‌ همه زمان‌که مغولستان در اوایل دهه 90 میلادی استقلال خود را کسب کرد، بار دیگر چنگیزخان به میان مردم بازگشت و به یکی ازموضوعات اصلی هنری و فرهنگی مردم مغولستان تبدیل شد.

گفتنی است که در حال حاضر چنگیزخان، نام فرودگاه اصلی شهر اوانباتور مغولستان است و حتی چهره این سردار مغول را می‌ توان بر روی اسکناس‌ های مغولستان هم مشاهده کرد.

چنگیزخان2

9. مرگ در هاله‌ای از ابهام

شاید یکی از مشهورترین سوالات بی‌ پاسخ مانده در مورد چنگیزخان، نحوه مرگ و محل دفن اوست. در مورد نحوه مرگ این فرد هیچ اجماع قاطعی میان مورخان وجود ندارد.

گروهی بر این عقیده هستند که چنگیزخان دراثر صدمات ناشی از سقوط از اسب فوت کرده است، اما برخی دیگر می‌ گویند که او در اثر بیماری مالاریا از دنیا رفته است. حتی دلایلی مانند زخم ناشی از تیر کمان بر روی زانو و یا کشته شدن در هنگام تجاوز به شاهزاده خانمی چینی هم برای مرگ او ذکر شده ‌است.

نه ‌تنها نحوه مرگ، بلکه محل دفن این فاتح مغول هم یکی از معما های حل ‌نشده تاریخ است. بنا بر اکثر روایات و افسانه‌ ها، تمام افرادی که در جریان مراسم تدفین چنگیزخان حضور داشته اند، بعد از اتمام مراسم سر بریده شدند و حتی گله های اسب‌ را هم بر روی محل تدفین او گذرانده اند تا به این ترتیب تمام نشانه‌ های محل قبر او از بین برود و هیچ‌ کس محل دفن این فاتح را نداند.

بیشتر تاریخ ‌نگاران معتقدند که چنگیزخان در اطراف کوهی به نام بارخان خلدون در مغولستان دفن شده است، اما تا به امروز هیچ نشانه ‌ای مستدلی از محل دفن او به دست نیامده‌ است.

چنگیزخان5
فرودگاه اصلی شهر اوانباتور مغولستان

8. سیستم پستی

امپراتوری گسترده‌ چنگیزخان نیازمند شبکه‌ های ارتباطی گسترده هم بود. به ‌همین‌ منظور یکی از اولین فرمانها و احکامی که از طرف چنگیزخان صادر شد در ارتباط با ایجاد نظام منسجمی از پیک‌ها با نام یام بوده ‌است.

این نظام پستی شامل پست خانه ‌هایی منظم و زنجیروار در سرتاسر امپراتوری مغول بود که به ‌صورت منظم به پیک ‌های دولتی خدمات لازم برای استراحت یا تعویض اسب یا نفس تازه کردن را ارائه می داده است و به‌ این‌ ترتیب این پیک‌ ها می‌ توانستند حتی تا روزی 500 کیلومتر مسافت را هم طی کنند.

وجود این سیستم پستی دقیق باعث سرعت و دقت و امنیت بسیار بالا در زمینه نقل ‌و انتقال اطلاعات کالا ها، فرمان های نظامی، مقامات سیاسی، جاسوسان و موارد مشابه بوده است. بعدها از این سیستم برای محافظت از مقامات و بازرگانان خارجی هم استفاده می شده است. مارکو پولو یکی از مشهورترین افرادی است که از این سیستم استفاده کرده‌ است.

7. آزادی ادیان

یکی از جالب‌ ترین حقایق مرتبط با چنگیزخان، آزادی بود که این فاتح برای ادیان مختلف سرزمین ‌های فتح‌ شده قائل می‌ شد و به این ترتیب تنوع مذاهب در امپراتوری مغول، امری عادی بود.

برای مثال چنگیزخان کوشید تا حد ممکن مکان ‌های مذهبی و عبادتی را از پرداخت مالیات معاف کنند. اگرچه احتمالاً یکی از دلایل اتخاذ این سیاست، این اعتقاد چنگیزخان بوده است که احتمال شورش افراد خوشحال و راضی کمتر است، اما در کل می ‌توان گفت که مردمان مغول نگرش کاملاً آزاد منشانه ای نسبت ‌به ادیان و مذاهب مختلف داشته اند.

اگرچه دین مغول‌ ها به‌ صورت کلی در ارتباط با اعتقاد به ارواح آسمان ‌ها، بادها و کوه‌ ها و دشت ‌ها است، اما این مردمان برای عقیده سایر مردم، مانند عقاید مسیحیان، بودایی ها، مسلمان و غیره هم احترام قائل بودند.

روایاتی دال بر اعتقاد خود چنگیز به موضوعات معنوی هم وجود دارد. در حقیقت بر اساس بعضی از گزارش ها چنگیز خان قبل از آغاز اقدامات مهم، چندین روز را صرف دعا و نیایش در داخل چادر می کرده است.

شواهد زیادی در تاریخ هم درباره دیدار چنگیزخان با رهبران مذاهب مختلف وجود دارد. حتی گفته می‌ شود که در اواخر عمر چنگیزخان، رهبر کیش تائویی، یعنی فردی به نام کیو چیجی را به نزد خود احضار کرده است و زمان طولنی را صرف بحث با او درباره جاودانگی کرده است.

6. 40 میلیون نفر کشته

چنگیزخان4

شهرت خونخواری چنگیزخان بی دلیل نیست. لشکرکشی ‌ها و تهاجمات چنگیزخان در قاره های آسیا و شرق اروپا، کشته‌ های فراوانی به‌ جا گذاشت. نمی‌ توان رقم دقیقی باره تعداد این کشته ها ارائه کرد اما بیشتر مورخان بر این عقیده هستند که در دوران این لشکرکشی‌ ها، چیزی در حدود 40 میلیون نفر انسان کشته شده اند.

براساس تخمین‌ ها و در زمان حملات مغول، جمعیت جهان تا حدود 11 درصد کاهش یافت. سرشماری‌ ها تاریخی نشان می‌دهد که در زمان فتوحات چنگیزخان، از جمعیت چین ده ها میلیون نفر کم شد. علاوه بر این میلیون‌ها نفر از ساکنان ایران هم در زمان خوارزمشاهیان و حمله چنگیز کشته شدند.

5. چنگیزخان کوتاه نمی ‌آمد

برخلاف باور رایج، چنگیزخان همیشه می ‌کوشید تا در ابتدا به ‌صورت صلح ‌آمیز با پادشاهان دیگر رابطه برقرار کند، اما اگر به هر دلیلی این تلاش ها بی نتیچه می ماند و یا پادشاهان به او بی‌ احترامی می ‌کردند، آنگاه شمشیر از نیام می ‌کشید و تا نابودی کامل آن پادشاه تیغ را بر زمین نمی گذاشت.

شاید یکی از مهم‌ ترین و معروف‌ ترین نمونه ها در اینباره، لشکرکشی او به ایران با هدف انتقام بود. چنگیزخان در ابتدا به خوارزمشاهیان پیشنهاد داد تا براساس توافق نامه ای تجاری، از فرصت های تجارت در جاده ابریشم استفاده کنند، اما زمانیکه سفیران او توسط پادشاه خوارزمشاهی به قتل رسیدند او جواب این بی احترامی را با حمله به ایران و نابودی کامل خوارزمشاهیان داد.

نمونه دیگر از این اخلاق چنگیزخان، جنگ او با قوم تانگات در شی شیا است. تانگات ها مردمانی باستانی در چین بودند که از فرمان چنگیزخان برای فرستادن سرباز جهت لشکرکشی های او سر باز زدند. چنگیزخان در مقابله با این نافرمانی تانگات ها، به آنها حمله کرد ،شهرهای آنها را غارت کرد و تمام اعضای خانواده سلطنتی آنها را کشت.

4. شایسته سالاری

مهم ترین معیار چنگیزخان برای اعطای پست و مقام به افراد مختلف نه طبقه اجتماعی و اصل نسب افراد، بلکه مهارت و تجربه آنها بوده است. یکی از معروف ترین نمونه ها درباره این نگرش چنگیزخان مربوط به نبرد او با قبیله ای از رقیبانش بنام تایجات است.

در جریان این نبرد اسب چنگیز به دلیل برخورد تیر پرتاب شده از کمان کشته می شود. بعد از پایان نبرد چنگیز از اسرا می پرسد که چه کسی تیر را پرتاب کرده است و سربازی اعتراف می کند که پرتاب تیر کار او بوده است.

چنگیزخان نه نها این سرباز را مجازات نمی ‌کند، بلکه به دلیل توانایی بالا در تیراندازی او را به یکی از افسران ارتش خود تبدیل می کند و بعدها لقب «جبه» به معنای تیر را هم به او می دهد. این فرد به همراه ساباتای که یکی از فرماندهان مشهور چنگیزخان بود به بزرگ ترین فرماندهان مغول در جریان لشکرکشی های چنگیزخان در آسیا و اروپا تبدیل می شود.

3. چهره ای مبهم

چنگیزخان3

علی رغم اینکه چنگیزخان یکی از بزرگ ترین پادشاهان و امپراطوران تاریخ بشمار می آید اما برعکس بیشتر شاهان و امپراطورها، نه تنها تصویر یا مجسمه ای از او باقی نمانده است بلکه توصیفات تاریخی مستند و قابل‌اعتماد در مورد ظاهر فیزیکی و زندگی شخصی او هم بسیار اندک و ناکافی است.

اگرچه بیشتر توصیفات موجود درباره چنگیزخان، او را فردی با قد بلند و موهای بلند و ریشی پرپشت توصیف می کنند، اما مواردی هم وجود دارد که توصیف متفاوتی از او ارائه می دهند.

یکی از این موارد و توصیفات متفاوت بر جای مانده متعلق به تاریخ نگار ایرانی قرن 14 میلادی، رشیدالدین است. این تاریخ نگار چنگیزخان را فردی با موی قرمز و چشمان سبزتوصیف کرده است. اگرچه رشید الدین هرگز چنگیز خان را از نزدیک ملاقات نکرده است، اما ویژگی های ظاهری ذکر شده توسط او مورد بی سابقه در میان مغولان نیست.

2. نام چنگیزخان، چنگیز نبود

بر خلاف اکثر باورها چنگیزخان نام واقعی این فاتح مغول نبود، بلکه لقبی بود که در سال 1206 از طرف رؤسای قبایل مغول به او داده شد. درمورد معنای واقعی نام چنگیز اتفاق نظر وجود ندارد.

بعضی معنای آن را به صورت «اقیانوس» یا «فقط» می دانند. بعضی هم آن را به صورت «بزرگ ترین حاکم» یا «حاکم جهانی» ترجمه می‌کنند. درهرصورت نام فردی که لقب چنگیز را به خود گرفت، دراصل تموچین بوده است. تموچین در واژه به معنی «آهن» یا «آهنگر» است.

1. کودکی سخت

یکی از مواردی که اکثر تاریخ نگاران در مورد آن توافق دارند، کودکی سخت چنگیزخان است. بنا بر داستان ها و مدارک موجود، پدر چنگیزخان در سن 9 سالگی او توسط دشمنان تاتار کشته می شود. بعد از مرگ پدر چنگیزخان، او و خانواده‌ او از میان قبیله اخراج می شوند. گویا چنگیزخان در این زمان از خانواده جدا شده و به تنهایی زندگی می کند.

چنگیزخان دوران نوجوانی خود را در جستجو به دنبال غذا می گذراند و حتی براساس بعضی از داستان ها برادر ناتنی خود را بر سر غذا به قتل می رساند. داستان هایی هم وجود دارد که بر اساس آنها، چنگیزخان و همسرش در اوایل زندگی مدتی به اسارات یک قبیله دیگر در آمده بودند و در حقیقت چنگیزخان بخشی از زندگی خود را به عنوان برده گذرانده است.

با این همه چنگیزخان از بیست سالگی به بعد به عنوان یکی از بزرگ ترین و معروف ترین جنگجویان و رهبران مغول شناخته می شود و در این زمان می تواند ارتشی از پیروان را به دور خود جمع کند. درنهایت چنگیزخان توانست در سال 1206 میلادی تمام قبایل مغول را زیر یک پرچم واحد متحد کند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هشت + 15 =

دکمه بازگشت به بالا