داستان حضرت سلیمان: مردی که می خواست زبان گربه ها را بیاموزد!
داستان حضرت سلیمان و زبان گربه ها: مردی به پیامبر خدا، حضرت سلیمان، مراجعه کرد و گفت: ای پیامبر میخواهم به من زبان یکی از حیوانات را یاد دهی…. با بخش سرگرمی مجله اینترنتی گفتنی همراه باشید.
این هم جالبه: داستان شاگرد زرنگ و استاد خنگ که اگه نخوندی واویلاست!
داستان حضرت سلیمان و زبان گربه ها
مردی به پیامبر خدا، حضرت سلیمان، مراجعه کرد و گفت: ای پیامبر میخواهم به من زبان یکی از حیوانات را یاد دهی….
سلیمان گفت: تحمل آن را نداری.
اما مرد اصرار کرد.سلیمان پرسید: کدام زبان؟
جواب داد: زبان گربه ها! سلیمان در گوش او دمید و عملا زبان گربه ها را آموخت….
روزی دید دو گربه با هم سخن میگفتند.
یکی گفت: غذایی نداری که دارم از گرسنگی میمیرم! دومی گفت: نه، اما در این خانه خروسی هست که فردا میمیرد،آنگاه آن را میخوریم.
مرد شنید و گفت: به خدا نمیگذارم خروسم را بخورید،آنرا فروخت!
گربه آمد و از دیگری پرسید: آیا خروس مرد؟ گفت نه،صاحبش فروختش، اما گوسفند نر آنها خواهد مرد و آن را خواهیم خورد.
صاحب منزل باز هم شنید و رفت گوسفند را فروخت.گربه گرسنه آمد و پرسید آیا گوسفند مرد؟ گفت : نه! صاحبش آن را فروخت.
اما صاحبخانه خواهد مُرد و غذایی برای تسلی دهندگان خواهند گذاشت و ما هم از آن میخوریم! مرد شنید و به شدت برآشفت.
نزد پیامبر رفت و گفت گربه ها میگویند امروز خواهم مرد! خواهش میکنم کاری بکن !
پیامبر پاسخ داد:
خداوند خروس را فدای تو کرد اما آنرا فروختی، سپس گوسفند را فدای تو کرد آن را هم فروختی، پس خود را برای وصیت و کفن و دفن آماده کن!
حکمت داستان حضرت سلیمان و زبان گربه ها
خداوند الطاف مخفی دارد،
ما انسانها آن را درک نمی کنیم.
او بلا را از ما دور میکند،
و ما با نادانی خود آن را باز پس میخوانیم!
این مطالب هم جالبن:
حکایت شاه عباس و مرد چاره نویس | شاه عباس و مردی که سرنوشت هر نوزادی را می دانست!
چیستان: متعلق به شماست، ولی افراد دیگر بیشتر از آن استفاده می كنند!؟
بازی فکری: اگه باهوشی در حد لالیگا بگو کدوم یکی زن داره؟!
بازی فکری: کدوم دختر مرگش حتمیه؟
بازی فکری: نوابغ ریاضی بگن چطوری با یک حرکت چوب کبریت تساوی درست بشه؟!
بازی فکری: اگه زرنگی بگو کدوم عروس و دوماد پولدارن؟!