داستان ضرب المثل از سوراخ سوزن رد میشه اما از در دروازه رد نمیشه

مرد ثروتمندی و بخشنده ای در یک شهر بزرگ زندگی میکرد که هرزگاهی مردم برای دریافت کمک به خانه او میرفتند.
یک روز که جمعی به خانه مرد ثروتمند رفتند؛ متوجه شدند که این مرد به دلیل آنکه غلامش یک چوب کبریت را دور ریخته او را تنبیه میکند. به همین دلیل برای گفتن خواسته خود مردد شدند.
در این میان مرد ثروتمند متوجه حضور آنها شد و به آنها خوشامد گفت و پرسید برای چه به خانه وی آمدند.
این مطلب هم جالبه: فقط افراد تیزبین می توانند این بازی فکری را 7 ثانیه ای حل کرده و فرد ثروتمند را تشخیص دهند!
داستان ضرب المثل از سوراخ سوزن رد میشه اما از در دروازه رد نمیشه
مردم اندکی من من کردند و گفتند ما مشکلات مالی داریم و از شما میخواهیم به ما کمک کنید. اما وقتی وارد خانه شما شدیم و دیدیم به خاطر یک چوب کبریت بی ارزش غلام خود را تنبیه میکنید؛ از گفتن درخواست مان پشیمان شدیم.
چطور میشود مردی به خاطر یک چوب کبریت غلامش را تنبیه کند؛ اما از مال و ثروت خود بگذرد و به ما کمک کند؟
مرد ثروتمند گفت این صحنه که دیدی به زندگی شخصی من ربط داشت. من در زندگی همیشه صرفه جویی کرده و اسراف نکرده ام. اما درخواستی که شما از من دارید به بخشش و انفاق من مربوط است و من همیشه به اطرافیانم کمک کرده و بخشنده هستم.
سپس مرد ثروتمند به اتاقی رفت و با کیسه ای پول برگشت.
مردم با خود گفتند: خیلی جالب است! این مرد از سوراخ سوزن رد می شود ولی از در دروازه نه!
یعنی پول دادن به دیگران که کار معمولا سختی است و هرکسی آن را انجام نمیدهد؛ را با کمال میل می پذیرد؛ اما کارهای آسان زندگی را بر خود سخت میکند و برای یک چوب کبریت بی ارزش، غلام بیچاره را کتک میزند.
این حکایت به این معنا است که فرد از عهده کار سخت بر می آید؛ اما نمی تواند کار آسان را انجام دهد و عذاب می کشد. این ضرب المثل برای افرادی به کار گرفته می شود که کارهای طاقت فرسا را به خوبی انجام می دهند؛ اما از عهده کارهای ممکن برنمی آیند.
امیدواریم از داستان از سوراخ سوزن رد میشه اما از در دروازه رد نمیشه لذت برده باشید. شما هرروزه در مجله اینترنتی گفتنی مطالب متنوعی از انواع حکایت و ضرب المثل و داستان را می توانید ببینید و لذت ببرید. همچنین می توانید در شبکه های اجتماعی مانند اینستاگرام و فیس بوک گفتنی ما را دنبال کنید.