سرگرمی

حکایت پیشگویی برای پادشاه | حاکمی که می‌خواست از پیشگویی، پیشگو درامان باشد

روزی پیش‌گوی پادشاهی به او گفت که در روز و ساعت مشخصی بلای عظیمی برای پادشاه اتفاق خواهد افتاد.

پادشاه از شنیدن این پیش گویی خوشحال شد. چرا که به نظر خودش می‌توانست پیش از وقوع حادثه کاری بکند و خودش را از بلا محفوظ دارد. پس از این پیشگویی پادشاه به سرعت به بهترین معماران کشورش دستور داد هر چه زودتر محکم‌ترین قلعه را برایش بسازند.

این مطلب هم جالبه: بازی فکری: فقط 2% مردم با چشمان تیزبین خود می توانند اشتباه را در 4 ثانیه تشخیص دهند!

حکایت پیشگویی برای پادشاه

معماران دورهم جمع شدند و بی‌درنگ و بی‌آن که هیچ سهل انگاری و معطلی نشان بدهند، دست به کار شدند. آنها از مکان‌های مختلف سنگ‌های محکم و بزرگ را به آنجا منتقل کردند و روز و شب به طراحی و ساخت قلعه پرداختند.

سرانجام یک روز پیش از روز مقرر قلعه مستحکم و نفوذ ناپذیر آماده شد. پادشاه پس بازدید از قلعه و وارسی برای نفوذ ناپذیر بودنش از قلعه خوشش آمد و رضایت در چهره اش موج می‌زد.

پادشاه مطابق با وعده خود جایزه‌ها و انعام‌های زیادی به معماران داد و پس از آن ورزیده‌ترین پاسداران خود را در اطراف قلعه گماشت.

پادشاه در آستانه روز وقوع حادثه به گفته پیش گو، وارد اتاق سری شد که از همه جا مخفی‌تر و ایمن‌تر بود. اما پیش از آن که کمی احساس راحتی کند، متوجه شد که حتی در این اتاق سری هم چند شعاع آفتاب دیده می‌شود.

حکایت پیشگویی برای پادشاه

او فورا به زیر دستان خود دستور داد که هر چه زودتر همه شکاف‌های این اتاق سری را هم پر کنند تا از ورود حادثه و بلا از این راه‌ها هم جلوگیری شود.

سرانجام پادشاه احساس کرد آسوده خاطر شده است. چرا که گمان کرد خود را کاملا از جهان خارج، حتی از نور و هوایش، جدا کرده است.

هنوز چند ساعت از حضور آسوده خاطر پادشاه در اتاق امن قلعه نگذشته بود که حادثه رخ داد. از قرار معلوم پادشاه خیلی زود در اتاق بدون هوا خفه شد و مرد و پیش گویی منجم پادشاه به حقیقت پیوست و سرنوشت شوم طبق گفته پیش گو رقم خورد!

معنی این پیشگویی را می توان به قلب انسان ها از جمله خود ما تشبیه کرد. در دل ما هم قلعه بسیار مستحکمی وجود دارد که از مواد سخت تری از سنگ ساخته شده اند. این مواد چیزی جز گله و شکایت،خوار شمردن،خشم و نفرتغرور و کبر،تعصبات دینی و نژادی و…. نیستند،که با این مواد میتوان قلعه دل را محکم و محکم تر کرد و دیگران را پشت در آن گذاشت و هر چه این قلعه دل ما محکم تر و نفوذناپذیر تر باشد،احساس خفگی ما نیز شدیدتر می باشد.

امیدواریم از حکایت پیشگویی برای پادشاه لذت برده باشید. شما هرروزه در مجله اینترنتی گفتنی مطالب متنوعی از انواع حکایت و ضرب المثل و داستان را می توانید ببینید و لذت ببرید. همچنین می توانید در شبکه های اجتماعی مانند اینستاگرام و فیس بوک گفتنی ما را دنبال کنید.

مهتاب منصوری

مهتاب هستم، فارغ التحصیل رشته گرافیک از دانشگاه سوره تهران علاقه بسیاری به شخصیت های کارتونی و انیمیشنی دارم و اوقات فراغتم رمان های عاشقانه رو دوست دارم مطالعه کنم. من از زمستان 1402 به خانواده گفتنی پیوستم و در همین مدت کوتاه خیلی چیزها یاد گرفتم و دوست دارم مهارت هام رو روز به روز افزایش بدم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دو + بیست =

دکمه بازگشت به بالا