;
رابطه و ازدواجسبک زندگی

گول مردی را خوردم که ظاهری فریبنده داشت و می گفت پلیس است اما…

دختر جوان و پلیس: مادر جوان الهه در ادعاهای هولناکی در دادگاه کیفری استان تهران گفت: بعد از طلاق با دخترم در تهرانپارس زندگی می کنیم، خودم از راه فروختن لباس و اجاره کردن غرفه، خرج زندگی را در می آورم، تا اینکه منصور با من آشنا شد او خودش را پلیس و سروان معرفی کرد و چون ظاهر فریبنده و سلاح و دستبند داشت باور کردم و او را وارد حریم زندگی ام کردم.

او ادامه داد: مدتی نگذشته بود که دیدم رفتارهای مرموزی دارد بخاطر همین رابطه ام را با او قطع کردم و از الهه خواستم جواب تماس های منصور را ندهد اما این دختر گوش نداد و سر قراری که با او گذاشته بود رفت و مارا بیچاره کرد.

الهه نیز گفت: خسرو با من تماس گرفت و گفت می خواهد مرا ببیند، من به سر قرار رفتم و پس از اینکه سوار ماشینش شدم، با تهدید اسلحه و زور من را به خانه خود برد؛ زمانیکه به خانه اش رسیدیم به او گفتم که می خواهم از آنجا خارج شوم اما او نپذیرفت و من را مورد آزار و اذیت قرار داد.

منصور که متاهل است در دفاع از خود گفت: آن روز همسرم سر کار بود، ارتباط با الهه را قبول دارم اما او را با زور به خانه ام نبردم و اگر او را با زور به خانه ام برده بودم، همه اهالی ساختمان این موضوع را می فهمید.

همچنین ببینید:

برای شوهرم درخواست دوستی فرستادم و دیدم که…

ماجرای طلاق عجیب: آقا داماد با دیدن این صحنه عروسی خود را به هم زد!

داستان جنایی عاشقانه: عکس مرد غریبه را وقتی در جیب مانتوی زنم دیدم، خشکم زد!

اقوام نچسب: با فامیل‌هایی که دوستشان نداریم چه کنیم؟

جشن عقد در توالت عمومی مادر عروس را روانه بیمارستان کرد!

ماجرای خانه شیطانی: در شمال شهر برایش خانه گرفتم اما او از دستم فرار کرد چون…

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پنج + 16 =

دکمه بازگشت به بالا