;
رابطه و ازدواجسبک زندگی

دلایل عدم جذابیت: چرا خودمان را به اندازه کافی جذاب نمی دانیم؟

دلایل عدم جذابیت: ریشه حس فقدان جذابیت درعدم شناخت خود، نپذیرفتن احساس ناامنی و رسانه‌هایی است که کلیشه‌های زیبایی را برای ما رقم زده و بت‌هایی با استاندارد‌های غیرقابل دسترس و گاهی جعلی را برای‌مان خلق می‌کنند. تا پایان این مقاله همراه باشید تا در انتها خودتان را فردی، به قدر کافی جذاب، دوست‌داشتنی و چه‌بسا قدرتمند احساس کنید.

۱. ارتباط خودشناسی و جذابیت: چگونه خودم را بشناسم؟

جذابیت به چیزی که می‌پوشید نیست؛ چگونگی پوشیدن آن است. جذابیت کاری که انجام می‌دهید، نیست؛ چگونگی انجام آن است و برای رسیدن به نقطه‌ای که «چگونگی» برای‌تان اهمیت پیدا کند، باید اول به خودشناسی برسید.

متأسفانه بسیاری از ما آن‌قدر‌ها که لازم است برای شناخت خودمان وقت صرف نمی‌کنیم. شناخت خود، بی‌تردید، سفری طولانی است، اما نکته اینجاست که وقتی ارتباط شما با خودتان قطع باشد، بی‌شک ارتباط‌تان با دیگران نیز قطع خواهد شد و ممکن است این قطع ارتباط را به اشتباه به نداشتن جذابیت مرتبط بدانید.

یکی از راهکار‌ها برای برقراری ارتباط با خود، نوشتن افکار، خواسته‌ها، احساسات و تمایلات به شکلی بی‌پیرایه و بی‌سانسور است. شما چه چیزی از روابط خودتان با دیگران می‌خواهید؟ چه چیز‌هایی برای‌تان اهمیت دارد؟ لازم است که برای خودشناسی بیش‌تر تا مدت‌ها کوچک‌ترین کنش‌ها و رفتارهای‌تان را پایش کنید و از خودتان در هر موقعیتی بپرسید: چرا چنین کاری را کردم؟ چرا انتخابم این بود؟ چرا به جای فلان چیز، آن‌یکی را انتخاب نکردم؟ فلان رفتار چه حسی در من ایجاد کرد، چه دلایلی در پس این حس نهفته است؟

دلایل عدم جذابیت

خودشناسی به طور کلی به معنای شناسایی علل رفتار‌ها و کنش‌های‌مان است. ما بسیاری مواقع به شکلی ناخودآگاه عمل می‌کنیم، و خودشناسی زمانی حاصل می‌شود که ریشه رفتار‌های ناخودآگاه خودمان را بشناسیم.

ما اغلب در جستجوی زیبایی و جذابیت ظاهری، پرورش شخصیت‌مان را فراموش می‌کنیم. شخصیت ما مجموعه‌ای از تجربه‌ها، مهارت‌ها و اینکه چطور با خودمان کنار می‌آییم و چه چیزی به جهان عرضه می‌کنیم را شامل می‌شود. شخصیت ما به اندازه زیبایی‌مان نیازمند توجه است.

این شخصیت را به همراه همه حس‌های ناامنی و ناکامی‌اش بپذیرید. این حرفی اشتباه است که افرادی که جذابیت بالایی حس می‌کنند، هیچ نوع حس ناامنی‌ای ندارند. انسان، گاه‌گاه به خودش شک می‌کند و این طبیعی و بخشی از پروژه انسان بودن است. تفاوت افراد جذاب و غیرجذاب شیوه‌ای است که با حس ناامنی‌شان کنار می‌آیند. افراد فوق‌العاده جذاب در مقابل احساسات ناامنی مقاومت نمی‌کنند، خودشان را به خاطر نقص‌های‌شان محکوم نمی‌کنند؛ درعوض، حس ناامنی را می‌پذیرند. پذیرش همه ابعاد شخصیت اعم از ناامنی‌ها و نقص‌ها، به معنای عشق‌ورزیدن به خود است.

ترس از رها شدن، طرد شدن، تنها ماندن را به رسمیت بشناسید. به خودتان بگویید: «ترسم از طرد شدن دوباره بازگشته است..» با به رسمیت شناختن این ترس‌ها و ناامنی‌ها، انگار که در کنار خودتان قرار می‌گیرید و به خودتان کمک می‌کنید تا از یک پیچ خطرناک به سلامت عبور کند.

۲. ارتباط حس جذابیت برای خود و جذابیت برای دیگری

بسیاری‌مان نیازمند جذب دیگران هستیم، زیرا حس می‌کنیم برای خودمان جذاب نیستیم. برخی تصور می‌کنند فقط زمانی می‌توانند احساس خوبی نسبت به خودشان داشته باشند که دیگری آن‌ها را از توجه لبریز کند. برای آنکه احساس جذابیت کنید و دیگران را به خود جذب کنید لازم است که اول از خودتان مراقبت کنید، به خودتان اعتماد کنید و به خودتان عشق بورزید. عشق ورزیدن به خود را به هیچ‌وجه با خودخواهی و فقدان همدلی اشتباه نگیرید.

نکته ظریفی وجود دارد و آن هم اینکه، تا نسبت به خودمان مهربانی نداشته باشیم، به دیگران نیز نمی‌توانیم محبت کنیم؛ بنابراین فرد خودخواه و نامهربان در وهله اول در حق خودش نامهربانی و خودخواهی می‌کند. دلایل زیادی برای این ادعا وجود دارد، زیرا کسی که با خودش و با دیگران مهربان نیست، حلقه ارتباطی بسیار تنگی دارد. حال آنکه انسان موجودی اجتماعی است و در اجتماع است که می‌تواند به شکوفایی دست پیدا کند.

۳. چرا تصور می‌کنم از نظر دیگران جذاب نیستم؟

اساساً پرسش‌هایی نظیر اینکه «از نظر دیگران چه چیزی جذاب است؟» را متوقف کنید. در زندگی هر کسی زمانی فرا می‌رسد که تصمیم می‌گیرد دیگر آنچه دیگران می‌خواهند، نباشد و کسی باشد که از نظر خودش مطلوب است. آن نقطه، نقطه شروع جذابیت شما از منظر دیگران است. جذابیت، حس شما نسبت به خودتان را منعکس می‌کند. اگر بر طبق خواست و منطق دیگران خودتان را تغییر دهید، خیلی سریع فقدان اعتماد به نفس و حس ناامنی در ظاهرتان منعکس می‌شود. شما ناخودآگاه حس می‌کنید که ارزشمند نیستید و وقتی حس کنید که ارزشمند نیستید، دیگران نیز همین احساس را نسبت به شما خواهند داشت.

تحقیقی که در سال ۲۰۱۰ توسط دو محقق در دانشگاه شیکاگو انجام شد نشان داد که ما معمولاً جذابیت ظاهری خودمان را با توجه به جزئیات رتبه‌بندی می‌کنیم، درحالیکه وقتی نوبت به رتبه‌بندیِ جذابیت دیگران می‌رسد آن‌ها را با نگاهی عمومی‌تر ارزیابی می‌کنیم؛ بنابراین خیلی اوقات قضاوت ما درباره فکر و نظری که دیگران درباره‌مان دارند خطاست. ب

رای کم کردن این خطا باید خودمان را از نظر یک غریبه نگاه کنیم. پیش آمده که عکسی از ۱۰سال قبل‌مان را دیده‌ایم و گفته‌ایم چه‌قدر خوب است! درحالیکه در لحظه ثبت آن تصویر چنین نظری نداشته‌ایم. گذر زمان نظر ما را نسبت به جذابیت‌مان تغییر می‌دهد؛ بنابراین اگر امروز تصور می‌کنیم جذاب نیستیم، باید با نگاه خود آینده‌مان به امروزمان نگاه کنیم!

۴. هر قدر هم زیبا باشید، در نظر بعضی زیبا نیستید!

زیبایی در نگاه توست، نه درآنچه بدان می‌نگری! و این عبارت معروف ادبی و فلسفی درباره روابط ما نیز صدق می‌کند. گاهی متعجب می‌شویم که انتخاب دیگری، فردی است که با استاندارد‌های زیبایی حاکم بر جامعه و رسانه‌ها مغایرت دارد. ممکن است مدام از خودمان بپرسیم که چه چیزی در آن فرد زیباست که ما نمی‌بینیم؟ نکته اینجاست که قرار نیست زیبایی شرکای عاطفی دیگران به چشم ما نیز زیبا بیاید.

نتیجه تحقیقی که در سال ۲۰۱۵ در نشریه کارنت بیولوژی منتشر شده است، نشان داده که ۵۰درصد از افراد ترجیحاتی درباره ویژگی‌های چهره شریک عاطفی آینده‌شان دارند که منحصر به خودشان است و این ترجیحات را تا حد زیادی تجربه‌های زندگی شکل می‌دهند. برطبق نویسنده این پژوهش:

«اگر من و شما بنا بود که چندین چهره را به لحاظ زیبایی رتبه‌بندی کنیم، فقط در ۵۰درصد از مواقع نظرات مشترکی داشتیم.»

این یافته کافی است تا نشان دهد تأکید بر استاندارد‌های زیبایی، برای آنکه در نظر همه جذاب به نظر برسیم، تا چه اندازه می‌تواند هدر دادن وقت و هزینه روانی و مالی باشد. تجربه‌های زندگی و کسانی که در بزرگسالی از نظر ما جذاب هستند، تا حد زیادی به تجربه‌های دوران کودکی و کسانی که در آن برهه جذاب یافتیم بستگی دارد. دکتر میشل کرلوس، مشاور، می‌گوید:

«مثلا اگر وقتی کودک بودید، فردی قدبلند به شما محبت کرده است، دلیل خوبی دارید برای آنکه در بزرگسالی مدام عاشق افراد بلندقد بشوید. زیرا این ایده در شما تقویت شده که افراد قدبلند آدم‌های امنی هستند و در شما احساس خوبی ایجاد می‌کنند.».

اما این ترجیحات در طی زندگی تغییر می‌کنند و آنچه در دهه سوم زندگی برای‌تان جذابیت داشت در دهه پنجم فاقد جذابیت می‌شود. «همین تجربه‌ها هستند که دلیل جذب نشدن ما به افراد را نیز توضیح می‌دهند. اگر تجربه‌های بدی با برخی ویژگی‌های شخصیتی داشته باشیم، دیگر دوست نداریم افرادی با همان ویژگی‌ها را تکرار کنیم.»

جذابیت در مورد آدم‌های مختلف متفاوت عمل می‌کند. آدم‌ها گاهی عاشق افرادی می‌شوند که کاملاً شبیه خودشان هستند و گاهی نیز می‌توانند جذب افرادی شوند که با خودشان تفاوت دارند. هر دو در جای خود می‌تواند طبیعی باشد، بستگی دارد که انتخاب شما آگاهانه و هدفمند است است یا ناآگاهانه و از روی شناخت ناکافی از خودتان. گاهی ما به عنوان یک درون‌گرا دوست داریم با فردی برون‌گرا ارتباط برقرار کنیم تا در کنار او تجربه‌های متفاوتی داشته و رشد کنیم. آیا این را در مورد خودمان و او می‌دانیم؟

نقش رسانه‌ها در حس جذاب نبودن

باید بدانیم بسیاری از احساسات ناکافی و جذاب نبودن را رسانه‌ها در طول تاریخ به شیوه‌های مختلف در ما ایجاد کرده‌اند.

۱. تأکید روایت رسانه‌ای بر سویه‌های مثبت زیبایی ظاهری

اغلب فقط یک ابعاد زیبایی و جذابیت ظاهری در رسانه‌های اجتماعی برجسته می‌شود. در روایتی که رسانه‌ها از زیبایی می‌سازند، زیبایی با شادی بیشتر، روابط گرم‌تر، دوستان بیش‌تر، پول بیش‌تر و…مرتبط دانسته می‌شود. اما سویه‌های تاریک‌تر زیبایی ظاهری مثل اینکه افراد زیبا اغلب حس ناامنی دارند، اینکه جهان برای ویژگی‌هایی مثل مهارت و ثمربخشی به اندازه زیبایی یا حتی بیش‌تر از آن ارزش قائل است در زیبایی محو می‌شود.

۲. رسانه‌ها منتقد بی‌رحم درون ما را فعال می‌کنند

جهان برای زیبایی ارزش قائل است. هنر، طراحی و موسیقی و خیلی چیز‌های دیگر در زیرلایه‌های خود روح زیبایی را ستایش می‌کنند؛ و چه دوست داشته باشیم و چه نه، زیبایی و زندگی کردن بر اساس آن، به بخش بزرگی از هستی‌مان تبدیل شده است که یعنی وقتی حس می‌کنیم که چهره‌مان به چهره افرادی که روی بیلبورد‌های تبلیغاتی یا شبکه‌های اجتماعی مشغول تبلیغ هستند، نزدیک هم نیست، صدای منتفد درون‌مان فعال می‌شود.

منتقد درون می‌تواند بی‌رحم باشد. به خصوص اگر از صدا‌های انسان‌های دیگری که زیبایی‌اش را تأیید نکرده‌اند، رنجیده‌خاطر باشد. این بخش از وجود به سال‌های اولیه زندگی مرتبط است که مراقبان اولیه حس ما نسبت به خودمان را شکل داده‌اند. مهم نیست که این منتقد را چه کسی شکل داده است، اکنون باید با خودآگاهی نسبت به آن، آن را پرورش دهیم و نگذاریم با همدستی با استاندارد‌های رسانه‌ای حال ما را نسبت به خودمان بد کند.

ویژگی‌هایی که از جذابیت من کم می‌کنند

تا اینجا بر نقش ویژگی‌های شخصیتی و رسانه‌ها در ایجاد حس ناکافی بودن و جذاب نبودن تأکید کردیم. اما چه بخواهیم و چه نه، فقدان آگاهی و معضلات فرهنگی و ترتیب‌های غلط دوران کودکی برخی ویژگی‌های شخصیتی را در ما نهادینه می‌کنند که می‌توانند از جذابیت ما از نظر دیگران بکاهند. برخی از این موارد را تحقیقات علمی اثبات کرده‌اند. آن‌ها را مرور می‌کنیم:

۱. بدجنسی

در مطالعه‌ای که در سال ۲۰۱۴ در یک نشریه چینی منتشر شد، محققان به چندین مرد و زن تصاویری از سایر افراد را با حالات خنثای چهره نشان دادند. در کنار تصویر برخی از این افراد واژگانی مثل «نجیب و صادق» و در کنار برخی دیگر واژه‌های «بدجنس و شرور» نوشته شده بود. تصاویری هم بودند که هیچ اطلاعات اضافه‌ای نداشتند. افرادی که بدجنس و شرور توصیف شده بودند کم‌ترین نمره را در جذابیت به خود اختصاص دادند.

۲. زبان بدن منقبض یا بسته

مطالعه‌ای که در سال ۲۰۱۶ با همکاری چندین دانشگاه آمریکایی از جمله استنفورد و تگزاس انجام شد نشان داد که زبان بدن قدرتمند که در آن دست‌ها گشوده و باز هستند، می‌تواند جذابیت را در نظر دیگران افزایش دهد، درحالیکه زبان بدن منقبض و بسته جذابیت را کم می‌کند. مشارکت‌کنندگان در یک آزمایش میزان جذابیت افرادی که بازوهای‌شان به شکل حرف وای انگلیسی گشوده بود را بیش‌تر از افرادی که دست‌به‌سینه بودند، تعیین کردند.

۳. بیش‌ازحد شاد یا مغرور بودن

همیشه گفته‌اند که لبخند زدن می‌تواند دیگران را جذب کند، اما شادی بیش‌ازاندازه، می‌تواند دیگران را دور کند. غرور نیز هرچند تا حدی در ایجاد حس جذابیت مفید است، اما بیش‌ازاندازه می‌تواند باعث دور کردن دیگران شود. تحقیقی که در سال ۲۰۱۱ در دانشگاه بریتیش کلمبیا انجام شد، نشان داد که زنان شاد جذاب‌ترین و زنان مغرور غیرجذاب‌ترین از نظر مردان و مردان مغرور جذاب‌ترین و مردان شاد غیرجذاب‌ترین از نظر زنان بودند. این تحقیق بر اساس ارزش‌ها جامعه غربی انجام شده و معلوم نیست در سایر فرهنگ‌ها نیز چنین باشد.

۴. تهی بودن از حس شوخ‌طبیعی

بامزه نبودن و بی‌بهره بودن از حداقل حس شوخ‌طبیعی شما را غیرجذاب می‌کند. در این میان جنسیت نقش تعیین‌کننده‌ای ندارد و فقدان حس شوخ‌طبیعی هم در زنان و هم در مردان عامل فقدان جذابیت است.

۵. تنبلی

نتایج یک مجموعه آزمایش که در دانشگاه ویسکانسین و نیویورک در سال ۲۰۰۴ انجام شد نشان داد که جذابیت با مفید بودن مرتبط است. در یک تحقیق از دانشجویان مشارکت‌کننده در یک پروژه باستان‌شناسی درخواست شد که در ابتدای پروژه و انتهای آن میزان جذابیت یکدیگر را رتبه‌بندی کنند.

محققان دریافتند حتی کسانی که در ابتدای پروژه نمره متوسطی در میزان جذابیت دریافت کرده بودند، در پایان پروژه به دلیل ویژگی تنبلی، عدم همکاری یاعدم سخت‌کوشی، نمره جذابیت‌شان کم شده بود.

۶. بوی بدن تقریباً مشابه

علم می‌گوید انسان‌ها به دنبال شرکای عاطفی‌ای هستند که به لحاظ ژنتیکی نه خیلی با آن‌ها تفاوت دارند و نه خیلی به آن‌ها شبیه هستند و قضاوت ما برای شناسایی این نکته از روی بوی طرف مقابل صورت می‌گیرد.

کم‌خوابی، استراس زیاد، رقابت در همه چیز، بی‌ادبی، همیشه نقش ابرقهرمان را ایفا کردن، شکایت دائمی، قطع کردن کلام دیگران، شنونده خوبی نبودن و بی‌دلیل دعوا راه انداختن و…از سایر عواملی هستند که می‌توانند از جذابیت طرف مقابل کم کنند.

این فهرست را می‌توان با افزودن مواردی مثل پوشیدن لباس زرد سر قرار، عینک زدن و…که بیش‌تر مبتنی بر ظاهر هستند، ادامه داد و توصیه‌هایی مثل استفاده از رنگ‌های تند مثل قرمز، یا پوشیدن کفش پاشنه بلند را برای افزایش جذابیت به آن افزود.

اما با توجه به مسیری که از ابتدا تا انتهای این مقاله با هم طی کردیم، دیگر تا حدی متوجه شده‌ایم که نقطه شروع جذابیت شناخت‌مان از خودمان و چگونه‌بودنمان در جهان است. مابقی استراتژی‌هایی هستند که ما می‌توانیم با آن‌ها موافق یا مخالف باشیم یا ارزش و اهمیتی برای‌شان قائل نباشیم!

مطالب جالب که شاید بپسندید:

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هفده + 7 =

دکمه بازگشت به بالا