سرگرمی

داستان ابونواس شاعر و خلیفه: حاضر جوابی شاعر باعث نجات جانش شد

داستان ابونواس شاعر و خلیفه: خلیفه هارون الرشید، صبحگاهی به رسم معمول و طبق عادت قصد کرد زیرکی ابونواس را بسنجد. سحرگاهان به نزد وی شد. در بر وی کوبید و ابونواس در را باز کرد.

خلیفه گفت: خواستیم این سحرگاه را با دیدن روی تو آغازیم تا ببینیم روز بر ما چه ارمغانی خواهد آورد؟ ما را به منزلت دعوت نمی کنی؟

اینم جالبه: تست هوش تصویری: فقط یک فرد به زرنگی شرلوک هلمز میتونه بگه کدوم زن یک رباته؟

داستان ابونواس شاعر و خلیفه

ابونواس گفت: بفرمایید سرورم.

خلیفه به هنگام پیاده شدن از اسب مادیانِ خویش، از روی عمد؛ عمامه از سر خود فرو افکند و خشمگنانه فریاد زد وای بر تو ابونواس به جانم سوگند که شوم ترین رخساره از آنِ توست؛ عمامه از سرم بیفتاد؛ فالی است نحس که حاکی از زوال حکمرانی من است. و دستور داد تا شاعر بخت برگشته را به قصر ببرند تا سر از تنش جدا سازند.

ابونواس در کاخ بغداد منتظر اجرای مرگش بود که خلیفه از او پرسید: در چه اندیشه ای شاعر؟ به گمانت من بر تو ستم می کنم، با این نحوست چهره ات که امروز گریبانگیرِ ما شد؟

داستان ابونواس شاعر و خلیفه 1

ابونواس به پاسخ برآمد که: سرورم! تو سحرگاهِ خویش با روی ما آغاز کردی و تنها عمامه از سرت افتاد؛ من که صبح خود را با روی تو آغازیدم و قرار است سرم یکسره از تنم فرو اُفتد! بگو کدامینِ ما شومی و نحوست اش بیش تر است؟

هارون الرشید از حاضر جوابی وی خوشش آمد و بخندید و از وی چشم پوشید.

ابونواس که بود؟

ابونُواس اهوازی (۱۳۳–۱۹۶ هجری قمری در اهواز، با نام اصلی حسن بن هانئ حَکَمی معروف به ابونواس شاعر بلندآوازهٔ زبان عرب بود. پدرش، هانئ، از مردمان دمشق و مادرش از ایرانیان اهواز بود. ابونواس از بزرگان شعر عاشقانهٔ عرب است. او در شهر اهواز به دنیا آمد. از او به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین شاعران کلاسیک عربی نام می‌برند. او استاد تمامی شاخه‌های شعر عربی زمان خویش شده بود، اما شهرتش بیشتر به خاطر تصنیف‌های باده‌گساری و ستایش شراب (خَمریات) و عشق‌ورزی به پسران نوجوان (مُذکرات) است. از ابونواس در روایت‌های فولکلور نیز یاد شده و یکی از شخصیت‌های کتاب هزار و یک شب نیز می‌باشد.

زیاده‌روی او در خوش‌گذرانی و آوردن شعرهایی در وصف آن سبب شد که وی را شاعرالخمرة لقب دهند. دیوان شعرهایش امروزه در دست است و چندین بار در مصر به چاپ رسیده‌است. وی باورهای شعوبی داشت و به برمکیان نزدیک بود تا آنجا که پس از سرنگونی آنان بغداد را ناامن دید و به مصر رفت. ابونواس در پیری به زهد و تصوف گرایید و اشعاری هم به ویژه در مدح ائمه معصومین(ع) سرایید.

مهتاب منصوری

مهتاب هستم، فارغ التحصیل رشته گرافیک از دانشگاه سوره تهران علاقه بسیاری به شخصیت های کارتونی و انیمیشنی دارم و اوقات فراغتم رمان های عاشقانه رو دوست دارم مطالعه کنم. من از زمستان 1402 به خانواده گفتنی پیوستم و در همین مدت کوتاه خیلی چیزها یاد گرفتم و دوست دارم مهارت هام رو روز به روز افزایش بدم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوزده − شش =

دکمه بازگشت به بالا