ماجرای حسودی ناصرالدین شاه که به جاهای باریک کشید!
روزی ناصرالدین شاه قاجار در تابستان در عمارت سلطنت آباد دراز کشیده بودند؛ در حالی که درباریان در پایین نشسته، با پادشاه به طور محرمانه صحبت می کردند.
شاه در اثنای سخن گفت: چرا انوشیروان را عادل می گفتند؟ مگر من عادل نیستم؟
احدی جسارت نکرد که پاسخ دهد.
شاه دوباره پرسید: آیا بین شما هیچ کس نیست که جواب بدهد؟
باز کسی جواب نداد. ادامه سکوت همه را در معرض خطر قرار می داد. سرانجام حکیم الممالک مرگ را پیش نظر آورد و با تردید گفت: قربانت شوم. انوشیروان را عادل می گفتند برای این که عادل بود.
شاه ابروی خود را در هم کشید و گفت:
آیا ناصرالدین شاه عادل نیست؟
باز سکوت جلسه را فرا گرفت. پس از مدتی ناگزیر حکیم الممالک مرگ خود را در نظر آورد و حرف اول خود را تکرار کرد. شاه بیشتر ابرو در هم کشید و سؤال نخستین خود را باز بر زبان آورد. مجدداً سکوت مرگبار بر دربار حاکم شد. ناگزیر حکیم الممالک شانه های خود را حرکت داد و دست خود را باز کرد.
آنگاه شاه با کمال تحقیر گفت:
ای فلان فلان شده ها! من یقین دارم که اگر انوشیروان هم مثل شما عوضی رشوه خوار و نادرست در دور و برخود داشت، هیچ وقت ممکن نبود او را عادل بگویند!
مطالب جالب پیشنهادی:
خیلی جالبه: کدوم دختر دانشجو عاشق استاده؟ نامزد استاد کیه؟
پیشنهادی: آزمایشگاه شیطانی فراموش شده ژاپنی ها، یکی از جنایات ژاپن در جنگ جهانی دوم
مخصوص باهوشا: به نظرتون این آقا با کدوم دختر عروسی می کنه؟
حکایت قاضی زن باره؛ بازرگانی که همسرش را به قاضی معتمد شهر سپرد!
افسانه دختر ندیمه که نامزد شاهزاده خانوم را قاپید!
استایل پرنسس های دیزنی واگعیه یا کیکه؟
توالت عمومی شفاف در ژاپن، آیا حاضر هستید از آن ها استفاده کنید؟ عکس ها را ببینید!
این برداشت سطحی و شخصی شما از این قضیه است. چرا که ناصرالدین شاه قاجار با این سوال و توضیحی که در ادامه می افزاید میخواهد این مطلب را بیان کند که اگر پادشاهی به عدالت شهرت پیدا کند صرف کارهای خودش نیست که زمینه ی عدالت را بوجود می آورد بلکه اطرافیان پاک دست و بدرد بخور زمینه ی عدالتی که شاه خواهان جریان آنست را مهیا می کنند، به اصطلاح گویا میخوایبه این ضرب المثل اشاره می نماید که با یک گل بهار نمی شود. باز یعنی : با همکاری اطرافیان یک شاه زمینه ی اجرای عدالت فراهم می شود.