پژمان جمشیدی ازدواج کرد: همسر او را می شناسید؟

ازدواج پژمان جمیدی با یک بلاگر

خبر ازدواج پژمان جمشیدی با نگار فرهمند بلاگر اینستاگرامی را سام درخشانی با حضور در برنامه خندوانه اعلام کرد. هرچند سام درخشانی نامی از همسر پژمان نبرد اما طولی نکشید که کاربران شبکه‌های اجتماعی این موضوع را واکاوی و نام همسر آقای بازیگر را فاش کردند.

او تا قبل از ازدواجش می‌گفت برای ازدواج لازم است قلابت پیش کسی گیر کند که آن اتفاق هنوز برایش نیفتاده است.

خواهر و برادرم ازدواج کردند ولی من من هنوز ازدواج نکردم و شرایط زندگیم این گونه پیش رفته. ازدواج اتفاقیه که هنوز برای من رخ نداده به نظر من ملاک و معیار برای ازدواج تعیین کردن اشتباهه مهم اینه که یه نفر به دلت بشینه و دوسش داشته باشی. طبیعتاً آدم هایی که با آن ها اشنا می شویم و باهاشون رفت و آمد میکنیم از نظر شخصیتی و رفتار مورد قبول مون هستند اینکه قلاب دلمون کجا گیر کنه معلوم نیست.

یه چیزه دیگه که خیلی مهمه باید حرفی برای گفتن با همسرتون داشته باشید و باید به روزها و شب هایی که قراره با همسرتون زیر یه سقف زندگی کنید فکر هم بکنید البته من خیلی دوست دارم با دختری ازدواج کنم که زندگی اش با هیجان همراه باشد و شاغل هم باشه یعنی زندگی اش طوری باشه که حرف های زیادی برای گفتن داشته باشه

پژمان جمشیدی، بازیکن پیشین پرسپولیس و تیم ملی ایران که این روزها درخشش قابل توجهی در دنیای سینما داشته، تصمیم دارد مراسم ازدواجش را در ترکیه برگزار کند. همسر پژمان جمشیدی اهل دنیای هنر و یا فوتبال نیست.

اما گویا یکی از فعالان حوزه اینستاگرام است که صفحه‌ای با بیش از 309 هزار دنبال کننده دارد و البته از فعالان حوزه مدلینگ و جواهرات هم هست.

همچنین ببینید: رابطه جدید شکیرا: مردی که در قایق تفریحی با او دیده شده کیست؟!

نگار فرهمند

بیوگرافی پژمان جمشیدی

در بیوگرافی پژمان جمشیدی میخوانیم : او متولد 10 شهریور 1356 در تهران ، بازیگر و فوتبالیست سابق است. در ادامه  بیوگرافی پژمان جمشیدی آمده است : دانشجوی انصرافی رشته مهندسی عمران با 110 واحد پاس کرده است که با 180 سانتی متر قد سال ها مدافع راست بود و حالا بعد در عرصه بازیگری می درخشد

عاشقی و تحصیلات ناتمام پژمان جمشیدی

پژمان جمشیدی جمشیدی در سال آخر تحصیلش با مشکلات سنواتی و … روبه‌رو شده بود. در حالی که 115 واحد پاس کرده بود و چیزی به مهندس شدنش نمانده بود. درست زمانی که در اوج فوتبالش در پرسپولیس بود. اما به قول خودش در عالم بچگی، درگیر بحث عشق و عاشقی شده بوده که همان باعث شد مطالباتش را پیگیری نکند و چهارگوش دانشگاه را ببوسد بگذارد کنار.

یک روز رفتم پیش خانم فائزه‌ هاشمی‌ رفسنجانی و او نامه‌ ای داد که یک ترم دیگر بخوانم و مدرکم را بگیرم اما درگیر بحث عشق و عاشقی شدم و پیگیری نکردم

پژمان جمشیدی در جای دیگر می‌گوید: «یک‌بار در 25 سالگی عاشق شدم و هنوز هم احساسی بالاتر از آن را ندارم. دوست داشتن را بیشتر تجربه کردم، اما عشق همان یک‌بار بود.» والسلام. گرچه عشقی تا این حد عمیق با لفظ «عالم بچگی» که پژمان قبلاً به آن اشاره کرده بود تا حدودی متناقض به نظر می‌آید، اما با توجه با مطابقت بقیه نشانی‌ها احتمالاً این عشق 25 سالگی همان عشق سال‌های آخر دانشجویی است.

بیوگرافی خانواده پژمان جمشیدی

در بیوگرافی پژمان جمشیدی درباره ی خانواده اش آمده است : روز 10 شهریور ساعت 8/30 صبح در بیمارستان آریا در بلوار کشاورز به دنیا آمد ، پدرش دبیر زیست شناسی و مادرش معلم اول دبستان بود

در ادامه  بیوگرافی پژمان جمشیدی درباره خانواده اش میخوانیم : در گوهردشت کرج بزرگ شد و یک برادر بزرگتر بنام هومن(ساکن کانادا و متولد آذر سال ۱۳۵۳ ) و یک خواهر بنام مامک (دبیر و ساکن ایران و متولد اردیبهشت سال ۱۳۶۱) دارد و دارای ۲ خواهر زاده و یک برادر زاده به نام های ترگل ، کورش و برسام است.

اصالت پژمان جمشیدی به یکی از روستاهای اطراف کرج بر میگردد و پدر پژمان متولد اول دی ماه ١٣٢٠ در روستایی در اطراف کرج و در یک خانواده به “شدت مذهبی” بوده است. مادر پژمان در سال ۱۳۹۵ دار فانی را وداع گفته است

هومن جمشیدی برادر پژمان جمشیدی

برادر پژمان جمشیدی در کانادا ساکن بوده و در زمینه “آموزش شخصی، تمرینات اصلاحی و ماساژ درمانی” فعالیت می کند و نام موسسه ای که او فعالیت می کند Dur1Health است که صفحه ایسناگرام او نیز به همین نام است.

پدر و مادرم هر دو فرهنگی بازنشسته هستند. مادرم معلم اول دبستان بود و پدر دبیر زمین شناسی و زیست شناسی بود. او لیسانس تربیت بدنی دارد و فوق لیسانس زمین شناسی. پدر پیش از انقلاب سال ها رئیس هیات کشتی کرج بود. بعد از انقلاب رئیس هیات کوه نوردی کرج شد. فکر می کنم او از بهترین کوهنوردهای تاریخ ایران است. مادرم هم زمانی والیبال بازی می کرد. نسبتا خانواده ام ورزشی بودند اما درس برای شان در اولویت بود. کار من هم وقتی سخت شد که برادرم سال 70 مهندسی دانشگاه شریف قبول شد و دیگر همه از من هم انتظار داشتند که یک رشته خوب در یک دانشگاه خوب بخوانم. برای همین مجبور شدم کنار فوتبال درسم را هم ادامه بدهم. زندگی خانوادگی ما یک زندگی آرام با درآمد کارمندی بود. یک برادر بزرگ تر و یک خواهر کوچک تر دارم.

علایق و حقایقی درباره پژمان جمشیدی

در ادامه بیوگرافی پژمان جمشیدی مروری میکنیم بر علایق و حقایقی درباره ی او.با ما همراه باشید:

از سوال سینما را بیشتر دوست داری یا فوتبال خوشش نمی آید.

به جز پدر و مادرش هیچ چیز را بیشتر از فوتبال دوست ندارد و یکی از آرزوهای او سرمربیگری تیم پرسپولیس است.

قبل از پژمان در سریال ساختمان پزشکان هم چند دقیقه بازی کرده است.

در بیوگرافی پژمان جمشیدی میخوانیم : او دوست دارد با مهران مدیری کار کند.

او در بازیگری الگوی خاصی ندارد، در فوتبال هم ندارد اما عاشق مارادونا است.

بعد از پخش سریال پژمان به 5000 کامنت جواب داد و تا جایی که می تواند کامنت های فالوورانش را می خواند. از بی دلیل قضاوت کردن و اظهار نظر بیخود متنفر است و هیچ وقت به هیچ کسی باج نداده. می گوید: دیگر نمی تواند و فرصت ندارد تا دوره کلاس های بازیگری را یکی یکی طی کند بنابراین به شکل پیشرفته و کپسولی یاد می گیرد.

جمشیدی از کودکی علاقه‌ی زیادی به فرشاد پیوس داشت و به همین دلیل مدتی پیراهن شماره 17 (شماره پیراهن پیوس در پرسپولیس) را به تن می‌کرد.

از نظر خودش جنبه بالا بزرگ‌ترین نقطه قوت و زودجوش بودن بزرگ‌ترین نقطه‌ضعفش است.

در بیوگرافی پژمان جمشیدی درباره ی علاقه او به موسیقی میخوانیم : پژمان جمشیدی به‌جز بازیگری به موسیقی هم علاقه نشان داده است. او، رضا عنایتی، نیما نکیسا و … ازجمله بازیکنانی بودند که سال‌ها پیش شانسشان را در موسیقی هم تجربه کردند. پژمان جمشیدی در سال 92 آلبومی با نام «سوت پایان» منتشر کرد.

تیم مورد علاقه ی پژمان جمشیدی از کودکی

در بیوگرافی پژمان جمشیدی درباره ی تیم مورد علاقه ی او میخوانیم :بچه که هستی هر تیمی که می برد دوست داری طرفدار آن تیم شوی. من در کودکی،مقطعی طرفدار شاهین بودم، مقطعی طرفدار اکباتان بودم اما از وقتی خودم را شناختم،طرفدار پرسپولیس بودم.

بازیکنان مورد علاقه پژمان جمشیدی

زمانی که فوتبال بازی می کردم آقای شاهرخ بیانی را خیلی دوست داشتم ، آقای نامجو مطلق ، آقای کرمانی مقدم ، آقای پیوس و آقای محمد خانی خیلی خوب بودند

بازیگران مورد علاقه پژمان جمشیدی

خیلی سخت است. خیلی بازیگر خوب داریم. نمی توانم اسم یک نفر را ببرم. اگر بخواهم اسم ببرمالان فقط یک اسم در ذهنم است. متیو مک کاناهی، اما واقعا سخت است.

احترام پژمان جمشیدی به مخالفینش

همه ایران از سریال پژمان استقبال کردند. بحث هایی که باعث شد کسانی با بازیگری من مخالفت و انتقاد کنند، بعد از اینکه در تئاتر بازی کردم و قرار شد در این عرصه ماندگار شوم، به وجود آمد. آدمی که مشهور می شود، باید جنبه داشته باشد که همه آدم ها درباره او نظر بدهند، بخصوص در کشور ما که همه در مورد هم حرف می زنیم. از این موضوع نگرانی و ناراحتی ندارم و به مخالفینم نهایت احترام را گذاشته ام. هر کسی می تواند نظرش را بدهد. نظر شخصی من این است هر آدمی در جهان می تواند هر ورزش یا هنری که توانایی اش را داشته باشد، انجام بدهد.

اگر یک هنرمند کارهای کودک و نوجوان بتواند به تیم ملی برود و خوب بازی کند، خیلی هم جذاب است. برای نظر کسانی که می گویند بازیگر خواننده نشود و فوتبالیست بازیگر نشود، احترام قائلم اما همیشه به هوادارانم و نوجوان ها می گویم این جهان با همه امکاناتش برای همه است؛ به همین دلیل هر کاری که فکر می کنید در آن توانایی دارید، انجام بدهید، چون حرف همیشه هست.

خواننده مورد علاقه پژمان جمشیدی

همه بچه ها از دوستانم هستند. الان برای دیدن کنسرت خیلی زمان کاری ام فشرده شدهولی گروه دارکوب، علیرضا عصار، همایون شجریان و پدرشان که هر دو شاهی در موسیقی اند را دوستدارم.

عشق پژمان جمشیدی به فوتبال

یک ظهر بسیار گرم تابستان بود. خانواده جمشیدی برای گذراندن یکی از جلسات شیمی‌درمانی مادر از کرج (محل سکونتشان) به سمت تهران می‌رفتند. در مسیر ماشین‌هایی بوق‌زنان با پرچم‌های یکسر قرمز به سمت ورزشگاه حرکت می‌کردند. تصویر جذابی برای پژمان 8-9 ساله و برادرش بود. هر دو عاشق فوتبال بودند. همان‌جا پدر قول داد که در راه برگشت آن‌ها را به ورزشگاه ببرد. چند ساعت بعد جمشیدی‌ها به‌جای مسیر همیشگی خانه، به سمت ورزشگاه آزادی در حال حرکت بودند. ورزشگاهی که در نگاه اول دل و هوش پژمان جمشیدی را برد. «من هیچ‌وقت تا آخرین لحظه عمرم، اولین تصویری که از استادیوم آزادی دیدم را فراموش نمی‌کنم. در یک‌لحظه برای همه عمر عاشق شدم.» پژمان همان روز آرزو کرد روزی در این استادیوم بازی کند و کرد.

شروع فوتبال از اول راهنمایی

اول راهنمایی که بودم یک روز معلم ورزش ام گفت یک پوشه و عکس و یک برگه کپی از شناسنامه و 150 تا تک تومانی بیاورید که به تیم آموزشگاهی بروید ، همین کار را کردم و از همان جا فوتبال حرفه‌ ای ام آغاز شد

حضور پژمان جمشیدی در باشگاه های حرفه ای

در ادامه بیوگرافی پژمان جمشیدی میخوانیم : او در سال 1376 به جوانان باشگاه کشاورز پیوست سپس به تیم سایپا دعوت شد تا اینکه با درخشش های که داشت به ولفسبورگ آلمان هم دعوت شد

اما بخاطر تیم پرسپولیس و مشکل سربازی قید حضور در آن تیم را زد و با قرارداد 14 میلیون تومان در سال 1379 وارد تیم پرسپولیس شد. او در مجموع 281 بازی باشگاهی داشته و 19 بازی ملی. در بازی های باشگاهی 11 گل به ثمر رسانده و در بازی های ملی هم موفق می شود 1 گل به ثمر برساند.

خاطره فوتبالی پژمان جمشیدی

او در یک داربی و در دقایق آخر که از استقلال عقب بودند گل مساوی را می زند. پژمان در هنگام بازگشت به خانه (خانه آنها در گوهردشت کرج بوده) با اتوبوس استقلالی ها بر می گردد! آنها پژمان را نمی شناختند و بین خودشان می گفتند: ببین کار ما به کجا کشیده که از یک بچه گل می خوریم! البته پژمان هم هویت خودش را لو نمی دهد!

خداحافظی پژمان جمشیدی از فوتبال

پژمان جمشیدی دوران خوبی را در سایپا، پرسپولیس و حتی پاس تهران گذراند. گل معروفش به گرجستان که بارها دستمایه برادران قاسم‌خانی و حتی عادل فردوسی پور قرار گرفت. بعد از آن به‌تدریج رو به افول رفت و در سال 1390 فوتبالش را در باشگاه ابومسلم خراسان به پایان رساند. البته به‌عنوان بازیکن. جمشیدی به کلاس‌های مربیگری رفت و مدرک بی مربیگری آسیا را گرفت. دو سال در یکی از تیم‌های لیگ استانی تهران به نام «پاراک» سرمربی بود. اما آشنایی با پیمان قاسم‌خانی به‌کلی مسیر زندگی او ا تغییر داد و بعد از ورود به دنیای هنر کاملاً، از فضای حرفه‌ای فوتبال دور شد.

شاید برایتان جالب باشد:

حقایقی از زندگی کیلین مورفی بازیگر جذاب هالیوود در سریال پیکی بلایندرز که از شبکه های اجتماعی دوری می کند!

خودکشی مریم اوزرلی(خرم سلطان) از زبان خودش: وقتی درگیر یک عشق سمی شدم!

مصاحبه جذاب با ایرم دریجی و 13 حقیقت جالب درباره زندگی خصوصی اش!

باشگاه سپاهان: صفحات رشد آرات حسینی نابغه ایرانی بسته شده، واکنش پدر و مادر آرات چیست؟

مه لقا مینوش زاد بازیگر نقش نیکان در سریال نیکان و حقایقی که درباره او نمی دانید!