حکایت رو کم کنی عروس و مادرشوهر ماجرایی قدیمی دارد!
حکایت رو کم کنی عروس و مادرشوهر: آوردهاند که در گذشته، دختری را به عقد پسری در آوردند. این دختر بسیار مغرور و خودشیفته بود و در خانهی مادر شوهرش زندگی میکرد. روزی وی مهمانی ترتیب داد و همهی اقوام را دعوت کرد، اما نحوهی پخت برنج را خوب بلد نبود.
آن روز از شانس بدش، مادر شوهرش مریض شد. عروس مغرور به تنهایی تمام کارهای مهمانی را انجام داد، ولی هنگامی که خواست برنج را طبخ کند به مشکل خورد. با خودش گفت: باید به بهانهای از مادر شوهرم بپرسم که پلو چطور درست میشود وگرنه آبرویم پیش مهمانان میرود. سپس نزد او رفت و گفت مادرجان به نظرتان چند عدد پیمانه برنج بپزم که برای همهی مهمانها کافی باشد؟مادر شوهرش گفت: مگر نمیتوانی تشخیص بدهی که چقدر برنج نیاز است؟! عروس که بسیار خودخواه بود به مادر شوهرش گفت من مهارت بالایی در پختن غذا دارم، ولی خواستم از شما هم راهنمایی بگیرم که برنج خیلی خوب طبخ کنم.
تست چالشی: کدوم یکی از خانوم های تصویر قبل از زندانی شدن قرار بوده ازدواج کنه؟
سپس مادر شوهرش به او گفت: برای اینکه برنج خوبی بپزی ابتدا آن را داخل ظرفی بریز و با آب ولرم چند بار بدون اينکه زياد چنگ بزنی بشور تا اینکه آب برنج شفاف شود. سپس آب برنج را خالی کن. عروس خودخواه گفت این نکات را میدانم. مادر شوهرش گفت بعد از اینکه آب برنج را خالی کردی، برنج را در ظرفی بریز و به آن آب اضافه کن تا جایی که سطح آب یک مقدار از برنج بالاتر برود و بلافاصله نمک هم اضافه کن و بگذار که به مدت ۳ ساعت کاملا خیس بخورد. عروس مغرور در بین صحبتهای مادر شوهرش، سرش را به نشانهی تایید تکان میداد و میگفت همهی این اصول را میدانم.
مادر شوهرش گفت بعد از این مراحل، یک قابلمه را پر از آب میکنی و روی گاز میگذاری تا به جوش بیاد و بعد از اینکه آب به جوش آمد، آب ظرف برنج را خالی کن و برنج را داخل قابلمهی آب جوش بریز و بعد از چند دقیقه به آرامی برنج را هم بزن و سپس هنگامی که مطمئن شدی برنج نرم شده است، قابلمهی برنج را برمیداری و آن را روی آبکش میریزی تا آب به طور کامل جدا شود.
در نهایت قابلمه را روی گاز قرار میدهی و مخلوطی از ۲ قاشق غذاخوری ماست، ۲ پيمانه برنج و يک قاشق غذاخوری روغن مايع درست کرده و داخل قابلمه میریزی و در آخر برنج را از آبکش به قابلمه انتقال میدهی و درب آن را با پارچهای تمیز میپیچی و روی قابلمه میگذاری و شعلهی گاز را بسیار کم میکنی تا برنج دم بکشد. عروس خودپسند بعد از اینکه همهی اصول را شنید به مادر شوهرش گفت ممنونم ولی من همهی اینها را میدانستم.
مادر شوهرش از غرور و دروغگویی عروسش به شدت ناراحت شد و با خود گفت باید این دختر را ادب کنم. بعد گفت: هنگامی که تمام این کارها را انجام دادی، یک کلوخ ﮔلی را روی دیگ قرار بده تا برنج به خوبی عمل بیاید.
عروس بعد از اینکه صحبتهای مادر همسرش تمام شد از او تشکر کرد و آمادهی طبخ برنج شد. وی مراحل به ترتیب انجام داد و در پایان خشتی را روی در دیگ گذاشت و از آشپزخانه بیرون رفت. عروس خودخواه وسایل سفره را آماده کرد و برای کشیدن برنج به آشپزخانه رفت و متوجه شد که بر اثر حرارت، کلوخ خورد شده و داخل قابلمه رخته شده است. او به شدت عصبانی شد و به شوهرش گفت: مادرت به من گفت چطور برنج بپزم و من هم طبق حرفهای او عمل کردم. اما ببین برنج کاملا خراب شده است.
در همان لحظه مادر شوهرش وارد آشپزخانه شد و لبخندی زد و رو به عروسش کرد و گفت: من اگر گفتم که روی قابلمه خشت بگذاری، به خاطر دروغهایی بود که به من گفتی و مجبور شدم برای اینکه غرور و خودخواهیات را کنار بگذاری به تو دروغ بگویم. عروس بسیار پشیمان بود و گفت: من به دلیل اینکه شما مرا مسخره نکنید، دروغ گفتم. مادر شوهر دست عروسش را گرفت و گفت: اگر کسی به دروغ ادعای دانستن چیزی را بکند، باید سرزنش شود و هیچ کس در این دنیا وجود ندارد که از ابتدا همه چیز را آموخته باشد. بعد او را بوسید و گفت نگران هیچی نباش، چون من از قبل برای این مهمانی برنج آماده کردهام.
پیشنهادی: افسانه هندی کوزه ترک خورده که ماجرایی آموزنده دارد!
ضربالمثل یک خشت هم بزار در دیگ در کجا کابرد دارد؟
حکایت رو کم کنی عروس و مادرشوهر ماجرایی جالب و خواندنی دارد. این داستان پایانی شگفت انگیز دارد با بخش سرگرمی مجله گفتنی همراه باشید.
ضربالمثل یک خشت هم بزار در دیگ، داستان جذابی دارد و به عروسی مربوط میشود که طرز تهیهی پختن برنج را بلد نیست، ولی ادعا میکند در طبخ آن وارد است. ضرب المثل باعث می شود که در کمترین زمان، منظور را با استفاده از تعداد کمی از کلمات به طرف مقابل برسانیم. از طرفی خیلی از حرفها را نمی توان به صورت رک و مستقیم زد. ضرب المثلها باعث می شوند که بتوانیم به راحتی با استفاده از دو پهلو حرف زدن حرف خود را بزنیم.
بسیاری از ضرب المثلها معنای دقیقی ندارند و وقتی با یک نفر صحبت کنیم، میتوانیم به عنوان تمام کننده بحث از ضرب المثل استفاده کرده تا طرف مقابل به معنی آن فکر و از ادامه بحث خودداری کرد. به هر روی باید گفت که برای توصیف یک موضوع هیچ چیزی بهتر از ضرب المثل نیست. همچنین از مواردی که سبب جذاب شدن سخنان می شود به ضرب المثل نیز در کنار شعر اشاره کرد.
از آن دوران تا به امروز، اگر شخصی به دروغ ادعا کند که فلان کار را بلد است، ضربالمثل زیر را برایش بهکار میبرند: یک خشت هم بزار در دیگ!
شاید برایتان جالب باشد
حتمن بخوانید: ماجرای مردی در حمام زنانه که زنان را کیسه می کشید!
از دست ندهید: داستان معروف دزد اصفهانی زرنگتره یا دزد شیرازی؟
16 چهره انسان و حیوان در تصویر وجود داره؛ میتونی علامت بزنی؟