;
سرگرمی

داستان دوستی الاغ و شتر | داستان هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد!

داستان دوستی الاغ و شتر: علی‌اکبر دهخدا ادیب، لغت‌شناس، سیاستمدار و شاعر  بود. او مؤلف و بنیان‌گذار لغت‌نامه دهخدا نیز بوده‌است. دهخدا از درخشان‌ترین چهره‌های فرهنگ و ادب فارسی معاصر است. حکایت امروز داستانی از کتاب امثال و حکم این نویسنده بزرگ. در حکایت دوستی خر و شتر نکات زیبایی به هر یک از ما گوشزد می شود که با توجه به آن می توان در زندگی موفق‌تر بود. با بخش سرگرمی مجله گفتنی همراه باشید و در  ادامه داستان را بخوانید.

این هم جالبه: بازی فکری: بچه زرنگای فیلمای تخیلی بگن کدوم یکی خواهد مرد؟!

داستان دوستی الاغ و شتر

روزی روزگاری در بیرون یک آبادی تقریباً خالی از سکنه و دور ز چشم آدمیان، در بیشه ای الاغ  و شتری ازادانه زندگی می کردند. آنها هر روز بر روی چمنزار در حال گشت و گزار بودند و شب ها در کنار صخره ای سقف دار گذران زندگی می کردند.

داستان دوستی الاغ و شتر 1
داستان دوستی الاغ و شتر

این هم جالبه: آزمون روانشناسی: خرگوش مورد علاقه ات، دیدگاه شما را نمایان می کند!

نيمه شبي که بسیار مشغول چریدن و پیدا کردن علف های سبزتر بودند، به نزدیکی ابادی رسیدند. شتر لافاصله متوجه خطر شد. رو به الاغ کرد و گفت:

-رفیق من و تو خیلی اشتباه کردیم. آنقدر مشغول چریدن و یافتن علف شدیم، که فراموش کردیم که به نزدیک آبادی و آدمیان رسیدیم. لذا ای خر خواهش می کنم که سکوت اختيار کن تا از معرکه دور شويم. مبادا انسانها به حضورمان پي ببرند!

الاغ گفت : اتفاقا خودت می دانی که این ساعت، زمان عادت نعره زدن و عرعر کردن من است!

شتر التماس کرد که امشب نعره کردن را بی خيال شود. زیرا این نعره کردن می تواند توجه آدمها را به سوی آنها جلب کند و سبب گرفتاری آنها شود.

اما الاغ گوشش بدهکار نبود و گفت:

– من عادت دارم که در همين ساعت عرعر کنم. تو خود بهتر می دانی که ترک عادت موجب مرض است و هلاکت جان.

اما الاغ در این لحظه بی محابا شروع به نعره زدن های پیاپی کرد. از قضا کاروانی که در آن موقع از آن آبادی مي گذشت، متوجه حضور الاغ شدند. به سوی صدا حرکت کردند و شتر و الاغی چاق و چابک یافتند.آدميان هر دو را گرفته و در صف چارپايان بارکش گذاشتند.

الاغ و شتر در صف کاروان تجاری

صبح روز بعد در مسير راه کاروان، به رودخانه عمیقی رسیدند. عبور از آن براي الاغ ميسر نبود. لذا الاغ را بر روی شتر نشانيده و شتر را به سوی آب فرستادند تا از عرض رودخانه عبور کند. چون شتر به ميان عمق آب رسيد، شروع به پايکوبي نمود.

داستان دوستی الاغ و شتر 2
داستان دوستی الاغ و شتر

این هم جالبه: عجیب ترین رفتارهای ژاپنی ها: چرا هر چقدر هم پولدار باشند روی زمین می خوابند؟!

 

الاغ گفت :

-اي شتر چه مي کنی؟ نکن رفيق وگرنه می افتم و غرق می شوم.

شتر گفت :

-الاغ جان، من عادت دارم در آب برقصم!! ترک عادت هم موجب مرض و هلاکت است!

الاغ بيچاره هرچه التماس کرد، اما شتر وقعي ننهاد. الاغ گفت:

– تو ديگر چه رفيقي هستي؟

شتر گفت:

-چنانکه ديشب نوبت آواز بهنگام الاغ بود!امروز زمان رقص شتر است!

شتر با حرکتی ديگر الاغ را از پشت انداخت و در آب غرق ساخت.

شتر با خود گفت :

رفاقت با الاغ نادان ، عاقبتی غير از اين نخواهد داشت. هم خود را هلاک کرد و هم مرا به بند کشيد.

 

امیدواریم از داستان دوستی الاغ و شتر خوشتان آمده باشد. شما هرروزه در مجله اینترنتی گفتنی مطالب متنوعی از انواع تست شخصیت، تست بینایی، هوش تصویری، تست روانشناسی را می توانید ببینید و لذت ببرید. همچنین می توانید در شبکه های اجتماعی مانند Entertainment اینستاگرام و فیس بوک گفتنی ما را دنبال کنید.

 

این مطالب هم جالبن:

خری که ثواب کرد و کباب شد: حکایت نصحیت خر به گاو که کار دستش داد!

حکایت جمیل و جمیله: ماجرای تلخ پسری که عاشق دختر طلسم شده بود+بخش دوم

بازی فکری: اساتید انسان شناس بیان بگن کدوم اینا انسان نیست؟!

چیستان: کدام میوه است که پوست ندارد؟

حکایت جالب مرد 3 زنه که همیشه آنان را فریب می داد و عشق می کرد تا اینکه …

مهتاب منصوری

مهتاب هستم، فارغ التحصیل رشته گرافیک از دانشگاه سوره تهران علاقه بسیاری به شخصیت های کارتونی و انیمیشنی دارم و اوقات فراغتم رمان های عاشقانه رو دوست دارم مطالعه کنم. من از زمستان 1402 به خانواده گفتنی پیوستم و در همین مدت کوتاه خیلی چیزها یاد گرفتم و دوست دارم مهارت هام رو روز به روز افزایش بدم.

نوشته های مشابه

2 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهارده − شش =

دکمه بازگشت به بالا