سرگرمی

خری که ثواب کرد و کباب شد: حکایت نصحیت خر به گاو که کار دستش داد!

حکایت نصیحت خر به گاو مصداق بارزی از زندگی ما انسان‌هاست. در مواقعی که قصد نیکی به دیگران داریم ناگهان جوری روزگار می‌چرخد که خودمان گرفتار می‌شویم. پس بیایم یاد بگیریم که همه جا خودمان را جلو نندازیم. در ادامه با حکایت نصیحت خر به گاو همراه ما باشید.

این هم جالبه: چیستان: کدام کلمه است که همه به دنبالش هستند ولی از برعکسش دوری می کنند!؟

حکایت نصیحت خر به گاو

در روزگاران قدیم خر و گاوی در یک طویله با هم زندگی می‌کردند. مرد روستایی از خر برای سواری استفاده می کرد و از گاو برای شخم زدن و خرمن کوبی.

یک روز که گاو خیلی خسته شده بود به خر گفت: ما گاوها خیلی بدبختیم. خر گفت چرا؟ تو هم مانند من سواری می‌دهی و به یک اندازه کار می‌کنی.

گاو گقت: ما گاوها باید هم کار کنیم هم شیر بدهیم و در آخر همه ما را به دست قصاب می‌دهند.

خر دلش سوخت و به گاو گفت: خودت را به مریضی بزن و از جایت تکان نخور.

گاو فردا به نصیحت خر عمل کرد. مرد روستایی که کارش مانده بود، خر را برداشت وبه مزرعه برد وخیش بست تا زمین را شخم بزند. خر که از نصیحت خود پشیمان شده بود پیش خودش گفت: بهتر است من هم خودم را به مریضی بزنم.

حکایت نصیحت خر به گاو 1

این هم جالبه: حکایت درس حکیم به زن شایعه ساز | داستان جالب و خواندنی

مرد روستایی عصبانی شد وبا چوب به جان خر افتاد و گفت: اگر رعایت گاو را کردم بخاطر شیر و گوشتش است، اما اگرقرار باشد تو کارنکنی، همان بهتر که بمیری. خر ترسید و شروع به کار کرد وپیش خودش گفت: باید فکری کنم تا گاو به کارخودش برگردد.

شب وقتی به طویله رسید به گاو گفت: امروز وقتی مرد روستائی با دوستش صحبت می کرد گفت: گاوم بیمار است، می ترسم بمیرد، می خواهم او را به قصاب بفروشم.

گاو ترسید و گفت: از فردا می روم و کار می کنم.

خر خوشحال شد و شب را خوابید.

فردا صبح مرد روستایی گاو را به صحرا برد و به پسرش گفت: تو هم یک خیش بردار و با این خر کار کن و یک تکه چوب هم با خودت ببر که به فکر تنبلی نیافتد.

این حکایت مثالی از ضرب المثل آمدبم ثواب کنیم کباب شد را نشان می‌دهد. خر قصد کمک و یاری به گاو را داشت ولی خود گرفتار مرد روستایی شد و علاوه بر بارکشی خیش هم بر دوشش افتاد. نظر و دیدگاه شما راجع به این حکایت و داستان چیست؟ آیا ثواب کردن باعث به زحمت افتادن انسان می‌شود؟ لطفا نظرات و پیشنهادات خود را در انتهای همین مطلب با ما به اشتراک گذارید.

 

این مطالب هم جالبن:

حکایت کشاورز و خر بیچاره: خری که از مردم باهوش تر بود!

بازی فکری: اساتید خون آشام شناس بگن کدوم زوج خون آشامن؟!

بازی فکری: کدوم زن، مادر دختر زیبای وسطی است!؟

آزمون شناسایی دزد کتابخانه؛ کدامیک از افراد تصویر از کتابخانه، کتابی را دزدیده است!؟

مهتاب منصوری

مهتاب هستم، فارغ التحصیل رشته گرافیک از دانشگاه سوره تهران علاقه بسیاری به شخصیت های کارتونی و انیمیشنی دارم و اوقات فراغتم رمان های عاشقانه رو دوست دارم مطالعه کنم. من از زمستان 1402 به خانواده گفتنی پیوستم و در همین مدت کوتاه خیلی چیزها یاد گرفتم و دوست دارم مهارت هام رو روز به روز افزایش بدم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک × 3 =

دکمه بازگشت به بالا