;
سرگرمی

حکایت ضرب المثل نرود میخ آهنین در سنگ!

حکایت ضرب المثل نرود میخ آهنین در سنگ: ضرب المثل ” نرود میخ آهنین در سنگ ” درباره کسانی به کار می رود که هیچ نصیحتی را از دیگران قبول نمی کنند و همیشه کاری که می خواهند را انجام می دهند حتی اگر آن کار اشتباه باشد.

این افراد ممکن است ساعت ها به حرف ها و نصیحت های شما گوش دهند اما در پایان به جای این که نظر شان تغییر کرده باشد باز حرف و عمل خود را درست تر از حرف دیگران بدانند.آنها پذیرای پند هیچ کس نیستند و به اصطلاح سری از جنس سنگ دارند که به هیچ طریقی نمی توان در آن نفوذ کرد.

شنیدن پند، نصیحت و انتقاد دیگران و استفاده از تجربیات اطرافیان در بسیاری از مواقع می تواند ما را از در گیر شدن با مشکلاتی که از آن ها آگاهی نداریم نجات دهد اما افراد نادان بدون در نظر گرفتن این مسئله، کاری را شروع می کنند و زمانی پی به اشتباه خود می برند که سرشان به سنگ خورده باشد.

حکایت من و تو نداریم، فقط تو ! وحدت در عشق

حکایت ضرب المثل نرود میخ آهنین در سنگ

در روزگاران قدیم، کاروانی ایرانی برای تجارت عازم یونان شد، در آن زمان مسافران هر کاروانی که به قصد تجارت به سرزمینی دیگر می رفت برای سهولت کار، شتر و اسب کرایه می کردند و کالایی که قصد فروش آن را داشتند روی این حیوانات می بستند و راهی سفر می شدند.گاهی در مسیر های سخت و کوهستانی دزد ها و راهزنانی به این کاروان ها حمله می کردند و اموال مسافران را از آن ها می گرفتند و حتی در صورت مقاومت مسافران، آن ها را می کشتند.

مسافرین این کاروان به سلامت به یونان رسیدند و پس از آن که کالا های یونانی را با کالا های خود خرید و فروش کردند به سمت ایران بر گشتند.

آن ها در مسیر باز گشت بودند که در دام یک گروه راهزن یونانی گیر افتادند و تمام اموال و دارایی تجار غارت شد، از بخت بد حتی شتر و اسب کاروانیان را هم از آن ها گرفتند.تجار بیچاره هر چه گریه و ناله و التماس کردند و از آن ها خواستند که حداقل چیزی برای شان باقی بگذارند، هیچ فایده‌ای نداشت چون راهزنان یونانی بودند و اصلا زبان فارسی بلد نبودند.

در میان مسافرین حکیمی هم حضور داشت که گوشه‌ای نشسته بود و رفتار غارتگران را تماشا می کرد.تاجران و مسافران کاروان پیش حکیم آمدند و گفتند: تو حکیم و دانا هستی، لطفا با این ها صحبت کن، شاید سخنان حکیمانه و پند آمیز تو دل دزد ها را به رحم بیاورد و حداقل شترها و اسب‌ های ما را به ما بر گردانند.

حکیم گفت: با چه کسی حرف بزنم و چه کسی را نصیحت کنم؟ دل این افراد از سنگ شده، اگر این ها گوش شنوایی برای پند و نصیحت داشتند که این قدر سنگدلانه اموال و دارایی‌ های مردم را غارت نمی‌ کردند. حرف زدن من هیچ فایده‌ ای ندارد و سپس گفت : «نرود میخ آهنین در سنگ».

از آن زمان به بعد این ضرب المثل درباره فرد نادانی که پند و نصیحت در او اثر ندارد به کار می رود.

این حکایتها هم جالبه بخوانید:

حکایت موشی که مهار شتر می کشید!از داستانهای مثنوی معنوی

حکایت قاضی هَمدان و داستان عاشق شدنش!

حکایت ضرب المثل بیلش رو پارو کرده!

حکایت ضرب المثل گاوی که نان گدایی بخورد دیگر زمین را شخم نمی زند!

داستان ضرب المثل دم روباه از زرنگی در تله است!

ضرب المثل میمون پیر دستش را داخل نارگیل نمی کند.

داستان و ضرب المثل به روباه گفتند: شاهدت کیه! گفت: دُمم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هفت + بیست =

دکمه بازگشت به بالا