داستان تاریخی سلطان محمود و کبک یک پا
داستان تاریخی سلطان محمود و کبک: سلطان محمود که اولین فرمانروای مستقل و بزرگترین فرد خاندان غزنوی است، به جنگاوری و بیباکی و کثرت فتوحات و شکوه دربار در تاریخ اسلام، مخصوصاً غزوات او در هند و غنایمی که از آنجا آورده مشهوراست.
در این مطلب سرگرمی داستان تاریخی سلطان محمود و کبک یک پا را برای شما بازگو خواهیم کرد.
داستان تاریخی سلطان محمود و کبک یک پا
میگویند روزی برای سلطان محمود غزنوی کبکی را آوردند که لنگ بود.
فروشنده برای فروشش قیمت زیاد میخواست.
سلطان محمود حکمت قیمت زیاد کبک لنگ را جویا شد.
فروشنده گفت: «وقتی دام پهن میکنیم برای کبکها، این کبک را نزدیک دامها رها میکنم. آواز خوش سر میدهد و کبکهای دیگر به سراغش میآیند و در این وقت در دام گرفتار میشوند.
هر بار که کبک را برای شکار ببریم، حتما تعدادی زیاد کبک گرفتار دام میشوند.»
سلطان محمود امر به خریدن کرد و خواستار کبک شد.
چون قیمت به فروشنده دادند و کبک به سلطان، سلطان تیغی بر گردن کبک لنگ زد و سرش را جدا کرد.
فروشنده که ناباوارنه سر قطع شده و تن بیجان کبک را میدید، گفت این کبک را چرا سر بریدید؟
سلطان محمود گفت: «هر کس ملت و قوم خود را بفروشد، باید سرش جدا شود!»
پیشنهاد می شود: حکایت رو کم کنی عروس و مادرشوهر ماجرایی قدیمی دارد!
حکایت چیست؟
حکایت نوعی از داستان کوتاه است که در آن درس یا نکتهای اخلاقی نهفته است. این درس یا نکته بیشتر در پایان حکایت بر خواننده آشکار میشود. شخصیتهای حکایت حیوانات یا اشیای بیجانند. زمانی که حیوانات شخصیت حکایتند، مانند انسانها سخن میگویند و احساسات انسانی از خود نشان میدهند. یکی از بهترین نمونههای حکایت در زبان فارسی را میتوان در کلیله و دمنه دید.
حکایتها معمولاً طوری نوشته میشوند که خواننده به سادگی آنها را درک کند. ادبیاتی را که در حکایتها به کار برده میشود، ادبیات تعلیمی مینامند.
برخی حکایتها از نسلی به نسل دیگر بازگو میشود. بیشتر در حکایت با استعاره از اشیا یا حیوانات، نابخردی انسان در رفتار و منشش به وی نشان داده میشود. گاهی حکایت آکنده از طنز یا هزل است.
چالش تصویری جدید: تست بینایی با آهوی مخفی در طبیعت که دید قوی لازم داره!
امتحان کنید: آزمون چالش بینایی با پرنده؛ اگه دید قوی داری پرنده استتار شده را پیدا کن!
حتمن ببین: مشکلات مالی کدوم خانواده بیشتره؟ کدوم یکی فقیرتره؟
خیلی جالبه: کافه ی مایه دارها آبروی یکی رو داره می بره؟ کدوم شخص بی پوله؟
یکی از این سه دانشجو تبدیل به زامبی شده است،نکته سنج ها 7 ثانیه ای میفهمن کدومشون زامبیه!
بخوانید: حکایت ضد زن بودن ملانصرالدین؛ کار از محکم کاری عیب نمی کند!
سلطان محمود قیاس اشتباه گرفته،کبک ازعشق به همنوع خونده،دامگذار سوءاستفاده کرده ،من بودم شکارچی روگردن می زدم،همینه سعدی درگلستان نزدیکی به پادشاهان_برای کسی که دنبال سفارش وی برای شغلی دردرباربود_نکوهش کرده.
داستان مربوط به عزیزخان مکری است! سلطان محمود از کجا پیداش شد؟؟؟ یک سرچ بزنید میتونید اصل داستان رو پیدا کنید