;
سرگرمی

داستان ضرب المثل نرود میخ آهنی در سنگ+ گلستان سعدی

داستان ضرب المثل نرود میخ آهنی در سنگ: در روزگاران قدیم، کاروانی ایرانی برای تجارت عازم یونان شد، در آن زمان مسافران هر کاروانی که به قصد تجارت به سرزمینی دیگر می رفت برای سهولت کار، شتر و اسب کرایه می کردند و کالایی که قصد فروش آن را داشتند روی این حیوانات می بستند و راهی سفر می شدند.گاهی در مسیر های سخت و کوهستانی دزد ها و راهزنانی به این کاروان ها حمله می کردند و اموال مسافران را از آن ها می گرفتند و حتی در صورت مقاومت مسافران، آن ها را می کشتند.

مسافرین این کاروان به سلامت به یونان رسیدند و پس از آن که کالا های یونانی را با کالا های خود خرید و فروش کردند به سمت ایران بر گشتند.

آن ها در مسیر باز گشت بودند که در دام یک گروه راهزن یونانی گیر افتادند و تمام اموال و دارایی تجار غارت شد، از بخت بد حتی شتر و اسب کاروانیان را هم از آن ها گرفتند.تجار بیچاره هر چه گریه و ناله و التماس کردند و از آن ها خواستند که حداقل چیزی برای شان باقی بگذارند، هیچ فایده‌ای نداشت چون راهزنان یونانی بودند و اصلا زبان فارسی بلد نبودند.

جالبه: یکی از این خانما یک عکاس که دنبال سوژه های خاصه،میتونی بگی کدومشونه؟

در میان مسافرین حکیمی هم حضور داشت که گوشه‌ای نشسته بود و رفتار غارتگران را تماشا می کرد. تاجران و مسافران کاروان پیش حکیم آمدند و گفتند: تو حکیم و دانا هستی، لطفا با این ها صحبت کن، شاید سخنان حکیمانه و پند آمیز تو دل دزد ها را به رحم بیاورد و حداقل شترها و اسب‌ های ما را به ما بر گردانند.

حکیم گفت: با چه کسی حرف بزنم و چه کسی را نصیحت کنم؟ دل این افراد از سنگ شده، اگر این ها گوش شنوایی برای پند و نصیحت داشتند که این قدر سنگدلانه اموال و دارایی‌ های مردم را غارت نمی‌ کردند. حرف زدن من هیچ فایده‌ ای ندارد و سپس گفت: «نرود میخ آهنی در سنگ».

از آن زمان به بعد این ضرب المثل درباره فرد نادانی که پند و نصیحت در او اثر ندارد به کار می رود.

حتمن ببینید: کدوم چهره حالت یه دروغگو رو نشون میده؟ آیا زبان بدن می فهمی؟

کاربرد ضرب المثل نرود میخ آهنی در سنگ

نرود میخ آهنی در سنگ

ضرب المثل ” نرود میخ آهنی در سنگ ” درباره کسانی به کار می رود که هیچ نصیحتی را از دیگران قبول نمی کنند و همیشه کاری که می خواهند را انجام می دهند حتی اگر آن کار اشتباه باشد.

این افراد ممکن است ساعت ها به حرف ها و نصیحت های شما گوش دهند اما در پایان به جای این که نظر شان تغییر کرده باشد باز حرف و عمل خود را درست تر از حرف دیگران بدانند.آنها پذیرای پند هیچ کس نیستند و به اصطلاح سری از جنس سنگ دارند که به هیچ طریقی نمی توان در آن نفوذ کرد.

شنیدن پند، نصیحت و انتقاد دیگران و استفاده از تجربیات اطرافیان در بسیاری از مواقع می تواند ما را از در گیر شدن با مشکلاتی که از آن ها آگاهی نداریم نجات دهد اما افراد نادان بدون در نظر گرفتن این مسئله، کاری را شروع می کنند و زمانی پی به اشتباه خود می برند که سرشان به سنگ خورده باشد.

برایتان جالب خواهد بود

داستان حکیم و دختری که کسی دست به باسنش نمی زد!

داستان ملا و کفش مجانی؛ وقتی مرغ همسایه غازه!

پیری بازیکنان فوتبال؛ کدوم یکی باحال تر شده؟+ عکس های دیدنی

شخصیت شناسی شکل ناخن؛ به دستات نگاه کن تو کدومی؟

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پانزده − دو =

دکمه بازگشت به بالا