;
سرگرمی

کار نیکو کردن از پر کردن است یعنی چه؟ داستان جلب توجه های بهرام گور برای کنیز چینی زیبارو!

داستان و ریشه ضرب المثل کار نیکو کردن از پر کردن است چیست؟ در ادامه داستان آن را خواهیم خواند!

این هم جالبه: تست هوش تصویری مرگ: کدام فرد در تصویر به زودی خواهد مرد؟

کار نیکو کردن از پر کردن است

یکی از پادشاهان سلسه‌ی ساسانی فردی به اسم بهرام بود که فردی قدرتمند و جسور بود و کشورگشایی‌های بسیاری را انجام داد. بهرام یک روز به یکی از ندیمه‌هایش که زنی بسیار جذاب و خوش‌چهره از کشور چین بود، می‌گوید: اگر مایل هستید فردا با هم به شکار برویم؟ ندیمه پیشنهاد بهرام را قبول می‌کند و برای شکار به جنگل می‌روند.

ببینید: تست شخصیت غروب آفتاب به دلیل ارزش زیبایی شناختی اطلاعات ارزشمندی به شما می دهد!

آن روز بهرام تعدادی گورخر را شکار کرد. تمام افرادی که همراه او بودند جز کنیزش، از حرفه و تیزهوشی‌اش در شکار کردن تعریف کردند. بهرام به فکر فرو رفت که چرا ندیمه‌اش سخنی نگفت و از مهارت او در شکار تعریف نکرد! در همین فکر بود که چشمانش به گورخری افتاد. رو به کنیزش کرد و گفت:
من قصد دارم که آن گورخر را برای تو شکار کنم. کافی است امر بفرمایی تا به هر صورتی که تو دوست داری این کار را انجام دهم. آن دختر که فوق‌العاده مغرور بود لبخندی زد و گفت:

باید که رخ برافروزی / سر این گور در سمش دوزی

شاید جالب باشد: ضرب المثل ماست ها را کیسه کردند: داستان ماست مختار السلطنه و مرد ماست فروش، روزی که ماست تهرانی ها کیسه شد!

بهرام با کمی تامل مهره‌ای را داخل کمانش قرار داد و به سمت گورخر نشانه گرفت و پرتاب کرد. مهره داخل گوش گور خر فرو رفت و گورخر بیچاره پایش را بلند کرد تا گوشش را بخاراند. در همان لحظه کنیزش نیش‌خندی زد و گفت:
انسان اگر در هر شغل و حرفه‌ای تمرین کند، مطمئنا قوی و ماهر می‌شود. چرا که کار نیکو کردن از پرکردن است.
بهرام با شنیدن این سخن بسیار عصبانی شد و به یکی از مامورانش دستور داد تا دست و پای کنیز را ببندد و سرش را از تنش جدا کنند. دختر گستاخ با شنیدن فرمان پادشاه از ترس می‌لرزید و به آن مامور گفت: از تو درخواستی دارم؛ در اعدام من عجله‌ای نداشته باش. زیرا که فرمانروا از روی عصبانیت فرمان قتل مرا صادر کرد و مطمئنم وقتی خشمشان فروکش کند از دستورش پشیمان می‌شود و تو را به خاطر اینکه گردن مرا زدی مسلما مجازات خواهد کرد. من را نکش و من هم در عوضش از تو نزد فرمانروا آنقدر تعریف و تمجید می‌کنم که ایشان علاقه‌اش به شما بیشتر شود و مقام بالاتری برایت در نظر بگیرد.

همچنین ببینید: تست شخصیت عادات بد ماه ها: مزخرف ترین و رو مخ ترین عادت متولدین هر ماه چیه؟

آن مامور وقتی پیشنهاد آن دختر را شنید وسوسه شد. بعد او را مخفیانه به یکی از عمارت‌‌خانه‌هایش برد و از او خواست تا در آن‌جا خدمت کند و هویتش را از همه مخفی نگه دارد. این عمارت زیبا خیلی بزگ بود و حدود ۶۰ پله داشت و آن کنیز در ابتدای ورودش با گوساله‌ی گاوی مواجه شد که به تازگی به دنیا آمده بود. وی روزی چند مرتبه این گوساله را روی دوشش می‌گذاشت و از این ۶۰ پله بالا و پایین می‌رفت.

روزی ندیمه از ماموری که پناهش داده بود درخواست کرد که بهرام‌گور را به بهانه‌ای به این قصر بیاورد. مامور پذیرفت و به خدمت بهرام رفت و به ایشان پیشنهاد داد که به شکار برویم. بهرام هم قبول کرد و فردای آن روز با تعدادی از افرادش به جنگل رفتند.

شاید جالب باشد: داستان حکیم دانا و دختر لجباز که تا مرز مردن پیش رفت!

بهرام مشغول شکار کردن گور خر بود که آن مامور گفت: سرورم؛ در این نزدیکی قصری وجود دارد که ۶۰ پله دارد. از شما دعوت می‌کنم که هم برای استراحت و هم برای بازدید به آن‌جا برویم. پادشاه ایران پیشنهادش را قبول کرد و به همراه او به سمت آن قصر راه افتاد. در بین راه مامور برای بهرام گور تعریف کرد که در این قصر ندیمه‌ای زندگی می‌کند که بسیار قوی است و گاو بزرگی را به راحتی روی دوشش می‌گذارد و از پله‌های قصر بالا و پایین می‌رود. بهرام با شنیدن این موضوع بسیار ترقیب شد و لحظه شماری می‌کرد که هر چه زودتر آن کنیز را ببیند. خلاصه بعد از چند دقیقه بهرام به همراه آن مامور به آن عمارت رسیدند.

ناگهان آن کنیز را در حالی که صورتش پوشیده بود دید که روی دوشش گاو بزرگی گذاشته و از پله‌های قصر بالا و پایین می‌رود. بهرام گور کمی تامل کرد و لبخند زد و به کنیز گفت: من متوجه شدم که چگونه این کار را انجام می‌دهی. تو از زمانی که این گاو بسیار کوچک بوده بر دوش می‌گرفتی و این پله‌ها را بالا و پایین می‌رفتی و تمرین بسیار و تلاش، تو را به این قدرت رسانده است.

شاید جالب باشد: بازی هوش رمز گاوصندوق رو شناسایی کن تا ثابت بشه برای خودت جیمز باندی هستی!

ندیمه‌ی چینی که خود را برای همچین روزی آماده کرده بود به بهرام گفت: سرورم؛ این که من این گاو عظیم‌الجثه را بر دوش می‌کشم و از پله ها بالا و پایین می‌برم جای تعجب ندارد. زیرا که تمرین بسیار کرده‌ام. اما اگر فرمانروایی سم به گوش گورخر گره بزند، این نشان از تمرین و تلاش نیست؟

بهرام گور ناگهان متوجه شد که این کنیز همان کنیز چینی خودش است و بلافاصله از او به خاطر این‌که فرمان قتلش را صادر کرده بود عذرخواهی کرد. سپس از آن مامور هم به دلیل اینکه عاقلانه تصمیم می‌گیرد و کنیز را گردن نمی‌زند تشکر کرد و او را مورد لطف و محبت خود قرار داد.
این داستان رفته‌رفته به صورت ضرب‌المثل بر سر زبان‌ها افتاد و در واقع اشاره به آن دارد که برای رسیدن به موفقیت، باید تلاش و سختی بسیار کشید.

جالب است: بازی فکری سگ خوش شانس: کدام سگ ابتدا شیر را می خورد؟

ضرب المثل چیست؟

تاریخ پیدایش امثال و حکم به مدت ها پیش بر می گردد چنانچه از قدیم الایام جملات و ماجراهایی وجود داشتد که بخاطر یک اتفاق بازگو می شدند و ربطی به این اتفاقی که افتاده بود داشته است،تا پیش از این تاریخچه ضرب المثل هایی راکه با عنوانی رواج داشته اند بررسی می کردیم اما در این مطلب قصد داریم خوده ضرب المثل را ریشه یابی کنیم و ببینیم تاریخچه ضرب المثل چیست.

ضرب المثل گونه ای از بیان است که معمولاً تاریخچه و داستانی پندآموز در پس بعضی از آن ها نهفته است. بسیاری از این داستان ها از یاد رفته اند، و پیشینهٔ برخی از امثال بر بعضی از مردم روشن نیست؛ با این حال، در سخن به کار می رود. شکل درست این واژه «مَثَل» است و ضرب در ابتدای آن اضافه است. به عبارتِ دیگر، «ضرب المثل» به معنای مَثَل زدن (به فارسی:داستان زدن) است.

همچنین ببینید: تست هوش استعداد ریاضی دارید؟ با حل این تمرین میزان استعدادتان را شناسایی کنید!

کلمه” مثل ” عربی است و کلمه فارسی آن “ متل ” است . وقتی مثل گفتن صورت بی ادبانه پیدا کند آن را متلک می گویند .
در همه زبانهای دنیا ضرب المثل فراوان است . بعضی از مثل ها در همه زبانها به هم شباهت دارند .
هر قدر تاریخ تمدن ملتی درازتر باشد بیشتر حادثه در آن پیدا شده و مثل های بیشتری در آن وجود دارد و در زبان فارسی نیز ده ها هزار ضرب المثل وجود دارد .

جالب است بخوانید: از چشمم بدی دیدم از شما ندیدم: داستان جالب مهمان سمج

بررسی نظر کارشناسان در مورد ضرب المثل

دانشمندان و زبان شناسان نامدار هنوز تعریفی جامع و کامل برای کلمهٔ ضرب المثل نیافته اند. گرچه در این راستا تحقیقات بسیار ارزشمندی انجام و تفاسیر معتبری نیز ارائه شده است. علامه علی اکبر دهخدا در مقدمه امثال و حکم چنین می نویسد:
در زبان فرانسوی هفده لغت یافت می شود که در فرهنگ های عربی و فارسی همه آنها را «مثل» ترجمه کرده اند و در فرهنگ های بزرگ فرانسوی تعریف هائی که برای آنها نوشته اند مقنع نیست و نمی توان با آن تعریفات، آنها را از یکدیگر تمیز داد.

شاید جالب باشد: آزمون شناسایی همسر زامبی؛اگه گفتی کدوم زامبی همسر واقعی مرد می باشد؟

محقق معروف (Archer Taylor) که تحقیقاتش در اوائل قرن بیستم تأثیری شگرف در این زمینه داشته است، نتوانست تعریفی جهانشمول برای امثال و حکم پیدا کند.

وی در کتاب معروف خود اظهار می کند که تعریفی برای امثال و حکم نمی تواند وجود داشته باشد. با این وجود تعاریف مختلفی از گذشته تا حال ارائه شده است که مهم ترین آنها تعریف (Friedrich Seiler) می باشد. وی امثال و حکم(ضرب المثل) را چنین تعریف کرده است:
سخنان برجسته، روشن و پند آمیز و مستقل که در زبان مردم رایج است.

ضرب المثل سخن کوتاه و مشهوری است که به قصه ای عبرت آمیز اشاره می کند

اینم جالبه: داستان ضرب المثل کلاهش پس معرکه س: تلاش نافرجام شعبده بازها

مثل ها چند نوعند ؟

• عبارت مثل گاهی کوتاه است و در دو یا سه کلمه خلاصه می شود مانند (فیل و فنجان ) که می فهماند دو چیز از جهت کوچکی و بزرگی با هم تناسب ندارند . این مثل در اصل دارای 5 کلمه بوده ( آب دادن فیل با فنجان ) ولی معمولا با همان دو کلمه به اصل مثل اشاره میکند .

• عبارت مثل گاهی دراز است مانند ( آفتابه و لولهنگ هر دو یک کار را می کنند ولی ارزش آنها وقت گرو گذاشتن معلوم می شود ) چون لولهنگ از سفال ساخته شده ارزشش از آفتابه که از مس است کمتر است .

• مثل گاه یک عبارت ساده است و گاه یک خط شعر
( شتر در خواب بیند پنبه دانه گهی لپ اپ خورد گه دانه دانه )

از دست ندهید: بازی فکری گربه جدی ذهن افراد را گیج می کند! آیا شما قادر هستید جواب علامت سوال را پیدا کنید؟

ضرب المثل در لغت به معنای مثال زدن است. مردم در گفتگوهایشان برای اینکه منظور خود را بهتر بفهمانند، از ضرب المثل ها استفاده می کنند. ضرب المثل می تواند یک بیت شعر یا فقط یک مصراع شعر یا جمله ای معروف باشد.مثلاً وقتی کسی می گوید:« دو مار از یک سوراخ در نمیآید که یکیش ترکی بخواند یکیش فارسی»، منظورش اینست که فرزندان یک پدر و مادر برابرند و بر یکدیگر برتری ندارند. یا وقتی می خواهند بگویند کاری خیلی بد بوده و مورد تأیید هیچکس نیست ، می گویند :« سگ از جاش پا می شود ، بد می گوید یا تف و لعنت می کند.»

داستان ها و حکایت های دیگر که جالب هستند:

پیشنهاد می شود: یه شکل هندسی انتخاب کن و بفهم چی تو زندگیت از دست دادی تا یه چیزی به دست بیاری؟

پیشنهاد می شود: بین تصویر روباه چپ و راست 5 تا تفاوت هست، آیا میتونی پیداشون کنی؟

شاید جالب باشد: معمای شناسایی مسافر بیگانه: آیا به زبل بودنتان اعتماد دارید؟ پس حدس بزنید کدام مسافر از فضا آمده؟!

داستان ضرب المثل چیزی که عوض داره، گله نداره 

داستان ضرب المثل آش نخورده و دهان سوخته

حکایت ملانصرالدین و ثروت بادآورده

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهار × 2 =

دکمه بازگشت به بالا